4 اردیبهشت 1401
به ناصرالدينشاه قاجار، نکاتي نسبت ميدهند که پندآموزند. يکي از اين نکات اينست که يک روز که برف سنگيني در حال باريدن بود، ناصرالدينشاه هوس درشکه سواري به سرش زد. دستور داد اتاقک درشکه را برايش گرم و بساط عيش و نوش را هم در آن مهيا کنند. آنگاه در حالي که دو سوگلياش در دوطرف او نشسته بودند، به درشکهچي دستور حرکت داد. کمي که از تماشاي برف و بوران بيرون و احساس گرماي مطبوع داخل کابين سرخوش شد، هوس بذلهگويي به سرش زد و براي آنکه سوگليهايش را بخنداند، با صداي بلند به درشکهچي که از شدت سرما ميلرزيد، گفت: درشکهچي! به سرما بگو ناصرالدينشاه براي تو تره هم خرد نميکنه! درشکهچي بيچاره سکوت کرد... اندکي بعد ناصرالدينشاه دوباره سرخوشانه فرياد زد: درشکهچي! به سرما گفتي؟ درشکهچي که از سردي هوا ناي حرف زدن نداشت پاسخ داد: بله قربان گفتم! شاه پرسيد: خب چي گفت؟ درشکهچي جواب داد: گفت با حضرت اجل همايوني کاري ندارم، اما پدر تو رو درميارم! اين، دقيقاً حکايت كسانى است که براي تحريمها تره هم خرد نميکنند و مشغول رجزخواني و خط و نشان کشيدن براي اين و آن هستند در حالي که مردم گرفتار فقرند و در پيچ و خم زندگي روزمره گرفتار و درمانده.
تبریز امروز:
به نقل از روزنامه جمهوری اسلامی :
به ناصرالدينشاه قاجار، نکاتي نسبت ميدهند که پندآموزند.
يکي از اين نکات اينست که يک روز که برف سنگيني در حال باريدن بود، ناصرالدينشاه هوس درشکه سواري به سرش زد. دستور داد اتاقک درشکه را برايش گرم و بساط عيش و نوش را هم در آن مهيا کنند.
آنگاه در حالي که دو سوگلياش در دوطرف او نشسته بودند، به درشکهچي دستور حرکت داد.
کمي که از تماشاي برف و بوران بيرون و احساس گرماي مطبوع داخل کابين سرخوش شد، هوس بذلهگويي به سرش زد و براي آنکه سوگليهايش را بخنداند، با صداي بلند به درشکهچي که از شدت سرما ميلرزيد، گفت: درشکهچي! به سرما بگو ناصرالدينشاه براي تو تره هم خرد نميکنه!
درشکهچي بيچاره سکوت کرد...
اندکي بعد ناصرالدينشاه دوباره سرخوشانه فرياد زد: درشکهچي! به سرما گفتي؟
درشکهچي که از سردي هوا ناي حرف زدن نداشت پاسخ داد: بله قربان گفتم!
شاه پرسيد: خب چي گفت؟
درشکهچي جواب داد: گفت با حضرت اجل همايوني کاري ندارم، اما پدر تو رو درميارم!
اين، دقيقاً حکايت كسانى است که براي تحريمها تره هم خرد نميکنند و مشغول رجزخواني و خط و نشان کشيدن براي اين و آن هستند در حالي که مردم گرفتار فقرند و در پيچ و خم زندگي روزمره گرفتار و درمانده.
از اين بدتر، رفتار کساني است که با استفاده از حاشيه امني که دارند و با بهره بردن از مواهب وابسته به کاسبان تحريم بودن، هرکس را که سخن از مشکلات مردم بگويد يا درباره عوارض منفي تحريمها کلمهاي به زبان بياورد، متهم به دشمني با نظام و انقلاب ميکنند و اگر بخواهند قدري تخفيف قائل شوند، آنها را به فقدان درک سياسي متصف ميکنند. عموم مردم از اينهمه درک سياسي که کاسبان تحريم و وابستگان به آنها دارند، بطوري که خود را از هرگونه مشاوره با افراد صاحب تجربه بينياز و عملکرد خود را ممتاز و براي کشور و ملت کارساز ميدانند، در عجبند. مردم، آثار تأخير در حل مشکلات مردم را در افزايش سرسامآور قيمتها ميبينند و فشارهاي ناشي از آن را با تمام وجود لمس ميکنند و در همان حال از اين حضرات ميشنوند که ميگويند کالاها با قيمت مناسب در اختيار مردم قرار دارند و مشکلات مربوطه را حل کردهايم. درباره مذاکرات برجامي، مردم هرگز انتظار ندارند مسئولين در برابر خواستههاي غيراصولي آمريکا تسليم شوند ولي دو خواسته روشن و مشخص دارند که اگر عملي شوند انتظاري نخواهند داشت. اول اينکه مسئولان مذاکرات و متوليان امور سياست خارجي واقعيتهاي مذاکرات را به صورت شفاف به مردم بگويند و کاري نکنند که مردم با توسل به رسانههاي بيگانه درصدد به دست آوردن اخبار پشت پرده باشند. روشن است که بيگانگان اگر واقعيتي را در رسانههاي خود به اطلاع مردم برسانند، همراه با آن، اغراض خود را نيز به خورد آنان ميدهند و اهداف شوم خود را دنبال ميکنند. چرا اخبار صحيح را بموقع به مردم نميدهيد تا مردم احساس نياز به رسانههاي بيگانه نکنند؟ مردم را محرم بدانيد و از اين طريق، اعتماد عموم را جلب کنيد.
دوم اينکه اگر قرار است مسائل داخلي و معيشت مردم را به مذاکرات گره نزنيد که قطعاً فينفسه راهبردي منطقي و مطلوب است، لازمه اين کار اينست که قدرت مديريت مناسبي براي حل مشکلات داخلي و باز کردن گرههاي کور مرتبط با معيشت مردم را داشته باشيد. آنچه از واقعيتهاي موجود در عرصه زندگي روزمره مشاهده ميشود، متأسفانه اينست که شما از مديريت مناسب براي حل مشکلات معيشتي مردم برخوردار نيستيد و تصورتان اينست که با اقدامات مقطعي از قبيل توزيع کمکهاي موقت که در حکم صدقه دادن است ميتوانيد اقتصاد کشور را سروسامان بدهيد. اگر در عرصه مذاکرات به هر دليل حاضر نيستيد از نقطهنظرات صاحبان تجربه استفاده کنيد، لااقل در عرصه اقتصاد و مديريت از صاحبنظران اين رشته و کساني که تجربيات موفقي دارند استفاده کنيد و مردم را از شرايط بسيار تلخ معيشتي نجات دهيد. شما با حقوقهاي بالا و مزاياي بالاتر، نميتوانيد فشارهاي اقتصادي تحميل شده بر زندگي مردم را درک کنيد. مردم ايران انقلاب کردهاند تا فاصله وحشتناک ميان درشکهچي و ناصرالدينشاه را از بين ببرند. اين فاصله طبقاتي براي مردم قابل تحمل نيست. مسئولان براي آنکه ثابت کنند مردمي هستند، حقوقها و مزاياي خود را با مردم تقسيم و مثل مردم زندگي کنند.
اخبار ، گزارشات ، عکسها و فیلم های خود را برای ما ارسال دارید . برای ارسال میتوانید از طریق آدرس تلگرامی یا ایمیل استفاده کنید.