19 فروردین 1401
معاويه، مخالفين خود را ميکشت و براي سرپوش گذاشتن بر جنايت خودش، براي آنها مجلس ختم برگزار ميکرد و گريبان چاک ميزد. سياست معاويهاي را که مغز سياست تزوير است، معمولاً ديکتاتورها اِعمال ميکنند. در کشور خودمان، رضاشاه از یکطرف بر پيشاني خودش گِل ميماليد و در دستههاي سينهزني و عزاداري امام حسين عليهالسلام شرکت ميکرد و از طرف ديگر حسينيهها و مساجد را ميبست و تمام مظاهر ديني را سرکوب ميکرد. پسرش محمدرضا هم به فرمان آمريکا و انگليس با اسلام در ايران مبارزه ميکرد و در همان زمان، سه روز از دهه عاشورا به مسجد سپهسالار تهران (شهيد مطهري کنوني) ميرفت و در مجلس عزاداري که دربار پهلوي برگزار ميکرد حاضر ميشد و به وعاظالسلاطين که مدح او را بالاي منبر ميگفتند صله ميداد. صدام، حسنيمبارک و شاهان عربستان هم همين سياست را دنبال کرده و ميکنند. حالا حکايت گروه تروريستي طالبان است که افغانستان را از آمريکا تحويل گرفت تا آن را به کانون شرارت عليه کشورهاي منطقه تبديل کند و از مرزهايش تروريستهاي تکفيري صادر نمايد و هنگامي که تروريستها در مقدسترين مکانها مرتکب جنايت ميشوند، بيانيه صادر ميکند و با محکوم کردن آن، خود را تبرئه ميکند و ميگويد هيچ ارتباطي ميان ما و اين تروريستها وجود ندارد. در خود افغانستان هم هر روز افرادي از نظاميان و غيرنظاميان از زنان و مردان مخفيانه کشته و يا ناپديد ميشوند و طالبان در عين حال که خود را حکومت قدرتمند و مسلط بر کشور ميداند، از عوامل اين جنايات اظهار بياطلاعي ميکند و وعده پيگيري ميدهد ولي هرگز نتيجهاي از اين باصطلاح پيگيريها اعلام نميشود. تنديس شهيد عبدالعلي مزاري را ميشکنند و به گردن افراد «خودسر» مياندازند. املاک و خانههاي مردم را در مناطق مختلف تصاحب ميکنند و هزاران خانواده را آواره کوهها و بيابانها مينمايند و در مقابل اعتراضها و دادخواهيها فقط ميگويند دستور رسيدگي دادهايم. مدارس دختران را تعطيل و يک نسل را از تحصيل محروم ميکنند و در پاسخ به اعتراضها ميگويند در حال ترتيب دادن برنامههاي بهتر هستيم. قانون اساسي کشور را کنار ميگذارند و فرمان باصطلاح اميرالمؤمنين خود را قانون واجبالاطاعه براي همه جا ميزنند و آشکارا اعلام ميکنند هرکس با آن مخالفت کند گردن زده ميشود و در همان حال در کنفرانسهاي کشورهاي اروپائي و گردهمائيهاي وزراي خارجه کشورهاي همسايه افغانستان شرکت ميکنند و به دروغ ميگويند ما تغيير کردهايم و به دموکراسي و حقوق بشر پايبند هستيم. قوميتهاي مختلف را از حداقل حقوق شهروندي محروم ميکنند، شريعت مذاهب را حتي در احوال شخصيه اتباع آنها ممنوع ميکنند و غير از مذهب حنفي که متعلق به خودشان است را خلاف اسلام اعلام ميکنند و در عين حال از رعايت حقوق قوميتها و مذاهب سخن ميگويند. شيعيان را، که فقه جعفريشان در قانون اساسي افغانستان به رسميت شناخته شده است، عملاً ناديده ميگيرند و در همان حال لاف حمايت از شيعيان و طرفداري از وحدت ميزنند. اين همان سياست تزوير است که براي تحکيم پايههاي قدرت بکار ميآيد و به رسم تمام ديکتاتورها به مجرد اينکه قدرتشان تثبيت شد، حتي همين ظاهرسازيها را هم کنار ميگذارند
تبریز امروز:
⬅️ معاويه، مخالفين خود را ميکشت و براي سرپوش گذاشتن بر جنايت خودش، براي آنها مجلس ختم برگزار ميکرد و گريبان چاک ميزد.
سياست معاويهاي را که مغز سياست تزوير است، معمولاً ديکتاتورها اِعمال ميکنند. در کشور خودمان، رضاشاه از یکطرف بر پيشاني خودش گِل ميماليد و در دستههاي سينهزني و عزاداري امام حسين عليهالسلام شرکت ميکرد و از طرف ديگر حسينيهها و مساجد را ميبست و تمام مظاهر ديني را سرکوب ميکرد. پسرش محمدرضا هم به فرمان آمريکا و انگليس با اسلام در ايران مبارزه ميکرد و در همان زمان، سه روز از دهه عاشورا به مسجد سپهسالار تهران (شهيد مطهري کنوني) ميرفت و در مجلس عزاداري که دربار پهلوي برگزار ميکرد حاضر ميشد و به وعاظالسلاطين که مدح او را بالاي منبر ميگفتند صله ميداد. صدام، حسنيمبارک و شاهان عربستان هم همين سياست را دنبال کرده و ميکنند.
حالا حکايت گروه تروريستي طالبان است که افغانستان را از آمريکا تحويل گرفت تا آن را به کانون شرارت عليه کشورهاي منطقه تبديل کند و از مرزهايش تروريستهاي تکفيري صادر نمايد و هنگامي که تروريستها در مقدسترين مکانها مرتکب جنايت ميشوند، بيانيه صادر ميکند و با محکوم کردن آن، خود را تبرئه ميکند و ميگويد هيچ ارتباطي ميان ما و اين تروريستها وجود ندارد. در خود افغانستان هم هر روز افرادي از نظاميان و غيرنظاميان از زنان و مردان مخفيانه کشته و يا ناپديد ميشوند و طالبان در عين حال که خود را حکومت قدرتمند و مسلط بر کشور ميداند، از عوامل اين جنايات اظهار بياطلاعي ميکند و وعده پيگيري ميدهد ولي هرگز نتيجهاي از اين باصطلاح پيگيريها اعلام نميشود. تنديس شهيد عبدالعلي مزاري را ميشکنند و به گردن افراد «خودسر» مياندازند. املاک و خانههاي مردم را در مناطق مختلف تصاحب ميکنند و هزاران خانواده را آواره کوهها و بيابانها مينمايند و در مقابل اعتراضها و دادخواهيها فقط ميگويند دستور رسيدگي دادهايم. مدارس دختران را تعطيل و يک نسل را از تحصيل محروم ميکنند و در پاسخ به اعتراضها ميگويند در حال ترتيب دادن برنامههاي بهتر هستيم. قانون اساسي کشور را کنار ميگذارند و فرمان باصطلاح اميرالمؤمنين خود را قانون واجبالاطاعه براي همه جا ميزنند و آشکارا اعلام ميکنند هرکس با آن مخالفت کند گردن زده ميشود و در همان حال در کنفرانسهاي کشورهاي اروپائي و گردهمائيهاي وزراي خارجه کشورهاي همسايه افغانستان شرکت ميکنند و به دروغ ميگويند ما تغيير کردهايم و به دموکراسي و حقوق بشر پايبند هستيم. قوميتهاي مختلف را از حداقل حقوق شهروندي محروم ميکنند، شريعت مذاهب را حتي در احوال شخصيه اتباع آنها ممنوع ميکنند و غير از مذهب حنفي که متعلق به خودشان است را خلاف اسلام اعلام ميکنند و در عين حال از رعايت حقوق قوميتها و مذاهب سخن ميگويند. شيعيان را، که فقه جعفريشان در قانون اساسي افغانستان به رسميت شناخته شده است، عملاً ناديده ميگيرند و در همان حال لاف حمايت از شيعيان و طرفداري از وحدت ميزنند. اين همان سياست تزوير است که براي تحکيم پايههاي قدرت بکار ميآيد و به رسم تمام ديکتاتورها به مجرد اينکه قدرتشان تثبيت شد، حتي همين ظاهرسازيها را هم کنار ميگذارند.
از طالبان شگفتيآفرينتر، تطهيرکنندگان آنها هستند که با مشاهده شکست کامل سياست تطهير، حالا به سياست تزوير متوسل شدهاند. آنها به جاي آنکه جنايت مشهد را نتيجه مستقيم قدرت گرفتن طالبان در افغانستان بدانند، تلاش ميکنند کساني را که بر روي ريشههاي واقعي اين جنايت انگشت ميگذارند به تفرقهافکني ميان شيعه و سني متهم کنند! اين روزها تقريبيترين افراد کشورمان، جنايت صحن رضوي را که دو شهيد و يک مجروح برجاي گذاشته، نتيجه جان گرفتن گروههاي تروريستي تکفيري در افغانستان و ورود بيحساب و کتاب اتباع آن کشور به ايران ميدانند. سرپوش گذاشتن بر اين واقعيت تلخ، چه مشکلي را حل خواهد کرد؟ آيا غير از اينست که تطهيرکنندگان طالبان درصدد هستند بر شکست مفتضحانه خود سرپوش بگذارند؟! تمام علماي مذاهب چهارگانه اهل سنت، گروههاي تروريستي تکفیری که گروه طالبان هم بخشي از آنهاست را خارج از اسلام ميدانند. با اينحال، اين چه منطق رسوائي است که در ايران و در نظام جمهوري اسلامي که منادي وحدت شيعه و سني است، عدهاي به حمايت از گروه تروريستي طالبان افتخار و هرکس را که با تطهير اين گروه مخالف باشد، به ضديت با وحدت مسلمانان متهم ميکنند؟ اين همان سياست تزوير است که مردم از آن متنفرند و فريب اصحاب اين سياست معاويهاي را نخواهند خورد.
اخبار ، گزارشات ، عکسها و فیلم های خود را برای ما ارسال دارید . برای ارسال میتوانید از طریق آدرس تلگرامی یا ایمیل استفاده کنید.