25 بهمن 1400
سوز سرما بیداد می کند ، پسر و پدر با توبره هایی کوچک از آشغال های جمع آوری کرده در فلکه همافر تبریز! محل نمایش و فخر فروشی ماشین های قد بلند ایستاده اند؛ پدر در تلاش برای روشن ساختن آتش به کمک تکه چوب ها و مقواست و پسر دوست داشتنی تکه نانی را در حال خوردن است ! یک خاطره شبانه از زندگی دو انسان! از افروختن آتش گرمابخش حیات و در تنهایی تیرگی شب پدر و پسر ! تکه نانی بر دستان کوچک لپ هایی سرخ از سوز سرما مالش دست بر دست اما خنده ها بر لب خمیده مردی در کنارش شاید که گرمی آتش او گرمای زندگی اش را ابدی نماید
تبریز امروز:
سوز سرما بیداد می کند ، پسر و پدر با توبره هایی کوچک از آشغال های جمع آوری کرده در فلکه همافر تبریز! محل نمایش و فخر فروشی ماشین های قد بلند ایستاده اند؛ پدر در تلاش برای روشن ساختن آتش به کمک تکه چوب ها و مقواست و پسر دوست داشتنی تکه نانی را در حال خوردن است ! یک خاطره شبانه از زندگی دو انسان! از افروختن آتش گرمابخش حیات و در تنهایی تیرگی شب پدر و پسر !
تکه نانی بر دستان کوچک
لپ هایی سرخ از سوز سرما
مالش دست بر دست
اما خنده ها بر لب
مردی خمیده در کنارش
شاید که گرمی آتش پدر
گرمای زندگی اش را دائم گرداند
اخبار ، گزارشات ، عکسها و فیلم های خود را برای ما ارسال دارید . برای ارسال میتوانید از طریق آدرس تلگرامی یا ایمیل استفاده کنید.