8 بهمن 1400
گرجستان ثابت کرده است که استاد قدرت نرم است. اگر کشورهای اسکاندیناوی خود را بهعنوان میانجیهای بینالمللی و محیطبانان موفق معرفی کردهاند، گرجستان از طریق آشپزی، دستاوردهای فرهنگی (بهویژه فهرست بلندبالای خوانندگانش در سالنهای اپرای اروپا)، و مهماننوازی، شهرت و شهرت ایجاد کرده است. چنین ویژگیهایی تأثیر کمی بر امنیت دارند، اما دارای سرمایه واقعی برای گرجستان هستند و به دولت وجهه بینالمللی میدهند.
تبریز امروز:
جنگافروزی ضد روسیه به گرجستان کمک نمیکند، اما تلاشهای دولت فعلی برای جلوگیری از درگیری به هر قیمتی کمکی نخواهد کرد.
گرجستانی ها روسیه را به خوبی می شناسند. کرملین حقیقت را تحریف می کند و تاریخ را تحریف می کند. روسیه کشوری است که جمهوری گرجستان را در سال 1921 ویران کرد، کلیساهای ارتدوکس گرجی را هتک حرمت کرد و سعی کرد زبان گرجی را خفه کند. این زبان غیر دیپلماتیک بخشی از بیانیه 11 ژانویه سفیر ایالات متحده در جورجیا کلی دگنان بود.
در مقابل، دولت گرجستان محتاط بوده است.
سکوت ایراکلی غریباشویلی، نخست وزیر گرجستان، در حالی که روسیه نیروهایش را در مرز اوکراین جمع می کند، ناراحت کننده بوده است. تنها مقام بلندپایهای که از اوکراین حمایت صریح کرد، دیوید زالکالیانی، وزیر امور خارجه، عمدتاً از طریق توییتر بود. پس از آنکه احزاب مخالف خواستار بحث پارلمانی درباره این موضوع شدند، حزب حاکم رویای گرجستان سرانجام پیش نویس بیانیه ای را در 26 ژانویه ارائه کرد که در آن دفاع از حقوق خود گرجستان به عنوان یک کشور مستقل به حقوق اوکراین مرتبط می شود. لحن اما مهار شده بود. این واقعیت که هیچ اشاره ای به روسیه نکرده بود توسط گرجی ها مورد تمسخر قرار گرفت که می خواستند آنها موضع قاطع تری اتخاذ کنند و آن را تأییدی بر نگرش آرام دولت کنونی نسبت به غرب و ارزش هایی می دانستند که آن را نمایندگی می کند.
سکوت دولت گرجستان از برخی جهات غیرقابل توضیح است: گرجستان و اوکراین روابط طولانی و مثبتی دارند. در قرن نوزدهم، روشنفکران گرجستان و اوکراین بر سر مقاومت در برابر حاکمیت روسیه پیوند خوردند. جمهوریهای مستقل گرجستان و اوکراین که بین سالهای 20-1918 با ارتش بلشویکها در مرزهای خود روبرو شدند، یکدیگر را از نظر دیپلماتیک به رسمیت شناختند.
امروز، منافع آنها دوباره بر سر روابط با روسیه ولادیمیر پوتین به هم نزدیک شده است. گرجستان و اوکراین هر دو دستخوش «انقلابهای رنگی» شدند و جهتگیریهای طرفدار غرب و دموکراتیک را مطرح کردند. هر دو کشور تجاوز نظامی روسیه را تجربه کرده اند و هر دو کنترل برخی از قلمروهای خود را به روسیه یا نیروهای تحت حمایت روسیه از دست داده اند.
گرجستان به طور رسمی اوکراین را به عنوان یک شریک استراتژیک حیاتی به رسمیت می شناسد و محققان لوان کاخیشویلی و الکساندر کوپاتادزه دریافتند که از سال 1991 به طور کامل 39 درصد از کل توافقات دوجانبه گرجستان با اوکراین بوده است.
هر دو برای عضویت در اتحادیه اروپا و ناتو تلاش می کنند و اتحادیه اروپا و ناتو به طور غیررسمی به عنوان یک "بسته" تلقی می کنند. آنچه برای یک کشور در رابطه با ادغام نزدیکتر با اتحادیه اروپا یا عضویت در ناتو اعمال می شود، عموماً در مورد دیگر نیز صدق می کند. به این معنا، آنها در لگن به هم متصل می شوند. این امر مستلزم هماهنگی بیشتر، توسعه راهبردهای مشترک اوکراین و گرجستان برای ادغام عمیق تر در ساختارهای یورو-آتلانتیک است، اگرچه این هماهنگی امروزه مشهود نیست.
در چند سال گذشته همچنین تنش قابل توجهی بین دو کشور در ارتباط با انتصاب میخائیل ساکاشویلی، رئیسجمهور سابق گرجستان به سمتهای ارشد در دولت اوکراین، وجود داشته است. قبل از اینکه ساکاشویلی در سپتامبر 2021 به طور غیرقانونی به گرجستان بازگردد و خود را به دلیل جنایاتی که به عنوان رئیس جمهور مرتکب شده بود در زندان ببیند، او رئیس کمیته اصلاحات اجرایی اوکراین بود که توسط رئیس جمهور ولادیمیر زلنسکی در سال 2020 منصوب شد.
دولت گرجستان استدلال می کند که احتیاطش در قبال روسیه عاقلانه است: گرجستان یک کشور کوچک در نظم بین المللی است که دائماً منافع خود را نادیده گرفته است. در سال 1921، غرب در مواجهه با اتحاد تهاجمی شوروی و ترکیه، عملاً حمایت خود از گرجستان مستقل را لغو کرد. در سال 2008، گزارش رسمی دیپلمات سوئیسی هایدی تالیاوینی در مورد جنگ روسیه و گرجستان در سال 2008، که توسط اتحادیه اروپا تأیید شد، گرجستان را مسئول آغاز جنگ معرفی کرد. با انجام این کار، درک کمی از زمینه استعماری روابط روسیه و گرجستان، یا استفاده آشنای روسیه از پنهان کاری و «تاکتیکهای سلامی» برای تضمین تسلط بر دولتهای ضعیفتر نشان داد.
ترس گرجستان از رها شدن توسط غرب قابل درک است: نه ناتو و نه اتحادیه اروپا گرجستان را محور منافع خود نمی دانند. این به وضوح پس از جنگ 2008 روسیه و گرجستان نشان داده شد، زمانی که رئیس جمهور باراک اوباما به سرعت به سمت «بازنشانی» روابط با روسیه حرکت کرد. مقاومت آشکار، هم در اتحادیه اروپا و هم در ناتو، برای وارد کردن گرجستان و اوکراین به گروه باقی است.
جنگ طلبی به سبک ساکاشویلی به گرجستان در برابر روسیه کمکی نخواهد کرد. اما تلاش دولت کنونی گرجستان برای جلوگیری از تلافی جویانه روسیه با پایین نگه داشتن سر خود و بیاعتنایی به متحدانی مانند اوکراین، نخواهد بود. ممکن است واقع گرایی به گرجستان پیشنهاد دهد که راه میانه ای را در پیش بگیرد، اما رئیس جمهور سابق ادوارد شواردنادزه این اقدام متعادل کننده را در دهه 1990 امتحان کرد، بدون اینکه سود کمی برای امنیت گرجستان داشته باشد. تهدید روسیه یک مشکل طولانی مدت برای گرجستان است و تا زمانی که چیزی اساساً در روسیه تغییر نکند، همچنان وجود دارد.
اما گرجستان انتخاب های واقع بینانه ای دارد که فراتر از استعفای ناگوار واقع گرایی است.
به طور قابل توجهی، برای کشوری با جمعیت زیر 4 میلیون، گرجستان در حال حاضر از وزن خود بالاتر رفته و جایگاه - و مفید بودنش - در جهان را به رسمیت شناخته است.
پیگیری شواردنادزه برای ایجاد یک کریدور تجاری و انرژی در سراسر گرجستان، که منجر به خط لوله نفت باکو-تفلیس-جیهان و حرکت به سمت غرب شد، چند سال بعد با تبلیغ خود ساکاشویلی از خط لوله گاز قفقاز جنوبی تقویت شد. هر دو خط لوله اهمیت اقتصادی و استراتژیک گرجستان را برای ترکیه، اروپا و ایالات متحده افزایش می دهند (شرکت های انرژی ایالات متحده سرمایه گذاران بزرگی هستند).
ساکاشویلی گرجستان را به یک شریک نظامی قابل اعتماد برای ناتو تبدیل کرد و علیرغم تمایلات اقتدارگرای خود، گرجستان را با موفقیت به عنوان جزیره ای دموکراتیک در منطقه ای غیر لیبرال به بازار عرضه کرد، که مظهر سفر جورج دبلیو بوش به گرجستان در سال 2005 بود، زمانی که وی آن را "فانوس دریایی آزادی" نامید. ”
در نهایت، گرجستان ثابت کرده است که استاد قدرت نرم است. اگر کشورهای اسکاندیناوی خود را بهعنوان میانجیهای بینالمللی و محیطبانان موفق معرفی کردهاند، گرجستان از طریق آشپزی، دستاوردهای فرهنگی (بهویژه فهرست بلندبالای خوانندگانش در سالنهای اپرای اروپا)، و مهماننوازی، شهرت و شهرت ایجاد کرده است. چنین ویژگیهایی تأثیر کمی بر امنیت دارند، اما دارای سرمایه واقعی برای گرجستان هستند و به دولت وجهه بینالمللی میدهند.
همانطور که محققان تریسی جرمن و کورنلی کاکاچیا تأکید کردند، گرجستان فاقد قدرت ساختاری است، اما «یک پیاده یا «گیرنده» صرف سیاست خارجی نیست. این کشور قبلاً توانایی های لابی خود را در سازمان ملل ثابت کرده است، جایی که به طور مرتب از قطعنامه های مربوط به حق بازگشت آوارگان داخلی گرجستان به آبخازیا و اوستیای جنوبی دفاع کرده است.
اما باید صدای خود را بلند کند و اتحاد خود را با اوکراین (و همچنین مولداوی، کشور دیگری در شرایط مشابه) تقویت کند. در طول جنگ 2008 روسیه و گرجستان، رهبران کشورهای بالتیک و لهستان برای نشان دادن همبستگی خود به گرجستان سفر کردند. گرجستان کارهای اساسی خود را در سال 2008 انجام داده بود، اما امروز این استراتژی وجود ندارد. گرجستان نه تنها منابع مهم همبستگی خود را از لهستان و کشورهای بالتیک، بلکه مهمتر از همه، در میان متحدان غربی خود در اتحادیه اروپا و ایالات متحده از دست می دهد.
برای رفع این مشکل، گرجستان باید اعتبار خود را به عنوان یک کشور دموکراتیک بهبود بخشد. آژانس گرجستان به عنوان یک ایالت کوچک با چشم انداز قوی در خطر است اگر دولت به کاهش بیشتر اصلاحات دموکراتیک ادامه دهد. گرجستان جاه طلبی های هژمونیک روسیه در قفقاز جنوبی را متوقف کرده و محدودیت های قدرت روسیه را نشان داده است. اما دولت باید بر ضرورت تلاش های بین المللی برای محدود کردن تجاوز روسیه و نقش مهمی که گرجستان می تواند در چنین استراتژی ایفا کند، تأکید کند.
استفن اف. جونز -مدیر برنامه مطالعات گرجستان -مرکز دیویس برای مطالعات روسیه و اوراسیا، دانشگاه هاروارد
اخبار ، گزارشات ، عکسها و فیلم های خود را برای ما ارسال دارید . برای ارسال میتوانید از طریق آدرس تلگرامی یا ایمیل استفاده کنید.