21 اردیبهشت 1400
سال 1399 علاوه بر اينکه سال کرونا و گراني و وسوسه شدن افراد زيادي براي حضور در رقابت انتخابات رياست جمهوري 1400 بود، سال توجيه غيرموجه ناکارآمدي عناصر بر قدرت تکيهزده در مناصب مديريتي دهههاي اخير هم بود. حداقل در سه اظهارنظر فيلمبرداريشده از سه نفر معمم در مشهد و تهران و قم ديده شده که به دوربينها زُل زدند و براي توجيه ناکارآمديها به نارسائيها و مفاسد موجود در دوران صدر اسلام متوسل شدند. آنها از دوران حکومت پيامبر اکرم، حضرت علي و امام حسن عليهمالسلام شاهد آوردند و نتيجه گرفتند که هيچيک از انبيا و اولياء خدا و ائمه اطهار موفق به تحقق اهداف موردنظرشان نشدند و اصولاً چنين چيزي هرگز عملي نيست. بنابراين، اگر فرمايش امام خميني که فرموده بودند «ما ميخواهيم دنيا و آخرت مردم ايران را آباد کنيم» تحقق نيافته، امري طبيعي است. اخيراً هم در شبهاي ماه مبارک رمضان يکي از همينها در يک شبکه تلويزيوني رسانه ملي گفته «دعواي پيغمبر با مشرکان، سر اعتقادات و توحيد نبود و بعثت يک اتفاق سياسي است». اين نوع سخن گفتن درباره عملکرد مديران نظام جمهوري اسلامي، شباهت زيادي به روش توجيهي علماي وابسته به دربارهاي خلفا دارد که تلاش ميکردند عملکرد حکمرانان را با قطع نظر از صحت و سقم آن، نسخه واقعي اسلام جلوه دهند و به جاي اعتراض به تخلفات و اعتراف به انحرافات، بر همه چيز مهر «دقيق و صحيح و کامل است» بزنند. اين افراد که در تاريخ اسلام به «وعاظالسلاطين» معروفند، کار توجيه را تا آنجا به پيش بردند که کارنامه خلفا را کارنامه خدا دانسته و آن را با مبحث جبر پيوند زدند و گفتند خلفا فقط اراده الهي را اجرا ميکنند و هرچه اتفاق ميافتد، خواست خداست. رشد مباحث کلامي مربوط به جبر و اختيار و ميداندار شدن جبريون در همين مقطع از تاريخ اسلام نيز به همين انحراف بزرگ که انحراف از مسير عدالت و مسئوليتپذيري حکمرانان است، مربوط ميشود. فاجعه حرّه و کربلا و حمله به خانه خدا توسط حاکمان مدعي مسلماني نيز با همين توجيهات صورت گرفتند. نکته قابل تأمل اينست که روحانيت شيعه در تمام دورانهاي پرفراز و نشيب تاريخ اسلام، منتقد روش خلفاي اموي و عباسي بهويژه توجيهگريهاي وعاظالسلاطين بوده و همواره به فرمايش اميرالمؤمنين حضرت علي عليهالسلام تمسک ميجسته که ميفرمود بر عالمان واقعي واجب است در برابر شکمبارگي ظالمان و گرسنگي مظلومان بيتفاوت نباشند و از حق محرومان دفاع کنند «اَما وَ الَّذي فَلَقَ الْحَبَّةَ وَبَرَأ النَّسَمَةَ، لَوْلا حُضُورُ الْحاضِرِ وَ قيامُ الْحُجَّةِ بِوُجُودِ النّاصِرِ وَ ما اَخَذَالله عَلَي الْعُلَماءِ اَنْ لايُقارُّوا عَلي كِظَّةِ ظالِم وَ لاسَغَبِ مَظْلُوم، لاََلْقَيْتُ حَبْلَها عَلي غارِبِها وَ لَسَقَيْتُ آخِرَها بِكَاْسِ اَوَّلِها وَ لألْفَيْتُمْ دُنْياكُمْ هذِهِ اَزْهَدَ عِنْدي مِنْ عَفْطَةِ عَنْز» خطبه 3 نهجالبلاغه. مولاي متقيان در اين خطبه، فلسفه پذيرفتن حکمراني بر مردم را ايستادگي در برابر ظلم ظالمان و تلاش براي احقاق حقوق مظلومان ميدانند.
تبریز امروز:
سال 1399 علاوه بر اينکه سال کرونا و گراني و وسوسه شدن افراد زيادي براي حضور در رقابت انتخابات رياست جمهوري 1400 بود، سال توجيه غيرموجه ناکارآمدي عناصر بر قدرت تکيهزده در مناصب مديريتي دهههاي اخير هم بود.
حداقل در سه اظهارنظر فيلمبرداريشده از سه نفر معمم در مشهد و تهران و قم ديده شده که به دوربينها زُل زدند و براي توجيه ناکارآمديها به نارسائيها و مفاسد موجود در دوران صدر اسلام متوسل شدند. آنها از دوران حکومت پيامبر اکرم، حضرت علي و امام حسن عليهمالسلام شاهد آوردند و نتيجه گرفتند که هيچيک از انبيا و اولياء خدا و ائمه اطهار موفق به تحقق اهداف موردنظرشان نشدند و اصولاً چنين چيزي هرگز عملي نيست. بنابراين، اگر فرمايش امام خميني که فرموده بودند «ما ميخواهيم دنيا و آخرت مردم ايران را آباد کنيم» تحقق نيافته، امري طبيعي است. اخيراً هم در شبهاي ماه مبارک رمضان يکي از همينها در يک شبکه تلويزيوني رسانه ملي گفته «دعواي پيغمبر با مشرکان، سر اعتقادات و توحيد نبود و بعثت يک اتفاق سياسي است».
اين نوع سخن گفتن درباره عملکرد مديران نظام جمهوري اسلامي، شباهت زيادي به روش توجيهي علماي وابسته به دربارهاي خلفا دارد که تلاش ميکردند عملکرد حکمرانان را با قطع نظر از صحت و سقم آن، نسخه واقعي اسلام جلوه دهند و به جاي اعتراض به تخلفات و اعتراف به انحرافات، بر همه چيز مهر «دقيق و صحيح و کامل است» بزنند. اين افراد که در تاريخ اسلام به «وعاظالسلاطين» معروفند، کار توجيه را تا آنجا به پيش بردند که کارنامه خلفا را کارنامه خدا دانسته و آن را با مبحث جبر پيوند زدند و گفتند خلفا فقط اراده الهي را اجرا ميکنند و هرچه اتفاق ميافتد، خواست خداست. رشد مباحث کلامي مربوط به جبر و اختيار و ميداندار شدن جبريون در همين مقطع از تاريخ اسلام نيز به همين انحراف بزرگ که انحراف از مسير عدالت و مسئوليتپذيري حکمرانان است، مربوط ميشود. فاجعه حرّه و کربلا و حمله به خانه خدا توسط حاکمان مدعي مسلماني نيز با همين توجيهات صورت گرفتند.
نکته قابل تأمل اينست که روحانيت شيعه در تمام دورانهاي پرفراز و نشيب تاريخ اسلام، منتقد روش خلفاي اموي و عباسي بهويژه توجيهگريهاي وعاظالسلاطين بوده و همواره به فرمايش اميرالمؤمنين حضرت علي عليهالسلام تمسک ميجسته که ميفرمود بر عالمان واقعي واجب است در برابر شکمبارگي ظالمان و گرسنگي مظلومان بيتفاوت نباشند و از حق محرومان دفاع کنند «اَما وَ الَّذي فَلَقَ الْحَبَّةَ وَبَرَأ النَّسَمَةَ، لَوْلا حُضُورُ الْحاضِرِ وَ قيامُ الْحُجَّةِ بِوُجُودِ النّاصِرِ وَ ما اَخَذَالله عَلَي الْعُلَماءِ اَنْ لايُقارُّوا عَلي كِظَّةِ ظالِم وَ لاسَغَبِ مَظْلُوم، لاََلْقَيْتُ حَبْلَها عَلي غارِبِها وَ لَسَقَيْتُ آخِرَها بِكَاْسِ اَوَّلِها وَ لألْفَيْتُمْ دُنْياكُمْ هذِهِ اَزْهَدَ عِنْدي مِنْ عَفْطَةِ عَنْز» خطبه 3 نهجالبلاغه.
مولاي متقيان در اين خطبه، فلسفه پذيرفتن حکمراني بر مردم را ايستادگي در برابر ظلم ظالمان و تلاش براي احقاق حقوق مظلومان ميدانند.
در دوران حاکميت نظام جمهوري اسلامي، انتظار از روحانيت، حمايت واقعبينانه از عملکردهاي عادلانه مسئولين و اعتراض و انتقاد منصفانه به عملکردهاي ناعادلانه آنان است. خطبا و آن دسته از روحانيون که امکاناتي براي ابراز نقطهنظرهاي خود پيدا ميکنند، اگر در دوران قبل از انقلاب وظيفه خود ميدانستند از مردم محروم جامعه حمايت کنند و با زبان انتقاد از حاکمان بخواهند دست از ظلم بردارند، امروز وظيفه آنها دوچندان است، زيرا حفاظت از نظام جمهوري اسلامي و فراهم ساختن زمينه رشد و بالندگي آن فقط از طريق ديدن نقصها و نارسائيها و تذکر دادن به مسئولين و تلاش براي برطرف کردن کمبودها و ناکارآمديها امکانپذير است. تصور اينکه توجيه کردن ناکارآمديها ميتواند مشکلي را حل کند و به تقويت نظام بيانجامد، کاملاً اشتباه است. نظام جمهوري اسلامي، نقاط قوت هم دارد ولي ضعفها را هم بايد ديد.
ايران، کشور ثروتمندي است. نظام جمهوري اسلامي نيز اگر به قانون اساسي اين نظام به درستي عمل شود، ميتواند کارآمد باشد و آنچه امام خميني وعده داده بود را محقق نمايد. امکانات زمان ما و زمينههائي که براي تأمين سعادت دنيا و آخرت مردم وجود دارد نيز با شرايط دوران صدر اسلام تفاوت اساسي دارد. مردم ايران نيز همانگونه که امام خميني ميگفتند، از مردم حجاز در دوران پيامبر اکرم بهتر هستند و شايسته تکريمند و مسئولان نظام جمهوري اسلامي بايد با تمام توان به آنها خدمت کنند که اگر چنين کنند، 78 ميليون نفر يارانهبگير نخواهيم داشت و فقر و بيکاري و گراني و بحران اقتصادي ريشهکن خواهد شد. اشکال در سياستها و در مديريتهاست. چرا به جاي نقد اين سياستها و رفع ناکارآمديها، به توجيه پناه آوردهايد؟ چه کسي از شما ميپذيرد بعد از 42 سال در اختيار داشتن قدرت، به توجيهاتي از قبيل آنچه در برابر دوربينها و از شبکههاي تلويزيوني آنهم با توسل غيرمنطقي به وضعيت صدر اسلام گفتهاید روي بياوريد؟ آيا بهتر نيست ناکارآمدي افراد را بپذيريد و گناه آنان را به گردن اسلام و پيشوايان ديني نيندازيد؟
اخبار ، گزارشات ، عکسها و فیلم های خود را برای ما ارسال دارید . برای ارسال میتوانید از طریق آدرس تلگرامی یا ایمیل استفاده کنید.