24 فروردین 1400
در طول سال ها جامعه بسیار متحول شده است ،چگونگی قانون ما در موضوع شوراها هنوز خام است و کار زیاد روی آن انجام نشده است ! امکان پذیری تحویل سرنوشت شهرها در یک انتخابات با شیوه غربی هنوز قابل درک نیست ! هنوز آورده های شورا برای جامعه ما چندان مشخص نیستند ! ژست و باصطلاح تمرین دمکراسی چندان پاسخگوی نیاز جامعه نبوده است . برای وکالت ، طبابت ، مهندسی جامعه مطالبه مدرک می کند اما چگونه برای عضویت در یک نهاد مدنی بزرگ مانند شورای شهر طلب مدرک مضاعف نمی گردد و یا ساختاری برای آموزش آن ایجاد نشده است ! هیئت های نظارتی- مدیریتی برای انتخابات میزان دانش و اطلاعات داوطلبان عضویت در شوراها را با آزمون قوانین شورا ها؛ جایگاه آن در قوانین ، درک از قانون اساسی و قوانین شهری نمی سنجند! باز انتخابات شوراها در راه است ! کبوتر های شانس در بهترین شرایط به صورت تصادفی بر شانه داوطلبان مدیریت شهری خواهند نشست و روز از نو ، روزی از نو ! آیا شورا نشین های فعلی و آتی بهترین و خبرگان شهرها هستند و خواهند بود؟! پس چرا شهرها این گونه بی روح مانده اند و گاه داشته هایشان را از دست داده اند ؟ آیا می توان با توجه به شرایط فعلی شوراها ، فرجه ای برای اصلاح قانون شوراها ایجاد کرد ؟ آیا لازم نیست مردم را بیشتر با شورا آشنا کرد و سیستم نظارتی کارآمد را برای شورا تعریف نمود؟ نظام ما ، باید بتواند بر اساس نظام ارزشی خود ، الگوی برتر را در" شهر" داری و "شهر"سازی و زندگی انسانی شهری ایجاد کند ؛ کجای شهر و کدام شهروند را در الگوی شهر های آرام و شهرهای مردم نهاد و دوستدار شهروند جای داده ایم !
تبریز امروز:
قصه کچل کفتار باز در افسانه های فولکلور آذربایجان، ماجرای کچلی است که کبوتر بخت بر شانه اش می نشیند و او هم نه تنها داماد شاه می شود ؛ بلکه وارث تاج و تخت نیز می گردد ! عضویت در شورای شهر نیز چیزی شبیه به نشستن کبوتر بخت بر روی شانه های چندین نفر است ، از هر چهار سال چندین نفر در هر صورت باید وارد شورای شهر شوند ! جالب تر آنکه این چندین نفر که رتق و فتق امور شهر را برعهده می گیرند ، گاه هیچکدام از افراد از محتوای قانونی وظیفه شهروندی و شورایی خود و مدیریت شهری و نیازهای روحی شهروند و نیازهای سیستمی یک انسان شهرنشین مطلع نیستند !
***
وقتی صدای آواز فردی گوش خراش و بد آهنگ است ، خواندن در یک گروه کر بهترین راه حل مسئله می تواند باشد ! در گروه کر با هر صدایی می توان آواز خواند و خواننده ای که صدایش دلخراش باشد؛ ناشناس باقی می ماند ! خطاهای فردی که خروجی آن در صدای جمع است ؛ در آوازخوانی گروه کر چندان به چشم نمی آید ! و آواز شورایی همیشه بمانند آواز گروه کر بی نیاز از بازخواست است!
***
برای داشتن پروانه وکالت و عضویت در کانون وکلا آزمون ویژه وکالت برگزار می شود و قبولین آزمون آنگاه می توانند بعد از طی کارآموزی ؛ پروانه وکالت دریافت نمایند ! یعنی فارغ التحصیل رشته حقوق و دارای گواهینامه و مدرک، مجاز به انجام وکالت نیست ! فارغ التحصیلان رشته های مهندسی جهت عضویت در سازمان نظام مهندسی ساختمان باید در آزمون رتبه بندی شرکت کنند ، تا پایه مهندسی آنان مشخص گردد. حدود اختیارات آنها را نیز پایه هایشان تعیین می کند! یعنی همچنانکه شرط داشتن مدرک تحصیلات حقوق در هر مقطع تحصیلی نمی تواند مجوز اشتغال به کار وکالت باشد ؛ داشتن مدرک تحصیلی دانشگاهی در رشته مهندسی نیز نمی تواند مجوز نظارت بر امور مهندسی بدون اجازه سازمان نظام مهندسی باشد .
***
دمکراسی آغاز شده در عصر نوین پدیده ای عجیب است ! چند صد نفر برای عضویت در شورای اسلامی یک شهر داوطلب شده اند ، صلاحیت عمومی داوطلبان توسط هیئت اجرایی از مراجع چندگانه استعلام می شود و گفته می شود با بررسی رفتارهای فردی نیز صلاحیت داوطلب تایید یا رد می گردد.
این مقدار برای کاندیداتوری شورای اسلامی شهر کفایت می کند ! در این تدبیر دمکراسی است که همه مجاز به کاندیدا شدن هستند ! در نتیجه یک توده عامه و انبوه مردم که همگی مشابه یکدیگرند ؛ می خواهند بحق از لذت قدرت برخوردار شوند ! ویژگی شخصی این افراد در واقع فقط از نظر کدملی متفاوتند، آیا به فردی که تابحال هیچ تخلفی نکرده است و حتی ظواهر را هم رعایت کرده می توان گفت تو حق نداری به شورا بروی؟ ! و این "نقض" آشکار دمکراسی است! اما مهم ترین نقطه حضور انبوه توده های مشابه برای تصمیم گیری است ، نخبگان ناپیدا شده اند و این هم "نقص" آشکار دمکراسی است! یعنی برای مدیریت کل کشور که از شهرها و روستاها تشکیل شده است ، تیم "خبرگان " جستجو نمی شود ، چون همه مجاز برای حضور در شورا هستند !
***
اندیشه برابری به شیوه دمکراتیک ، به تاکید بر حقوق برابر انسان ها می پردازد و به زیان هرگونه اشرافیت و برتری اندیشه منتج می گردد! یک ایده پرداز و اندیشمند و فرد متفاوت در مسابقه ای با توده های معمولی گم می گردد و همه در مقابل رای ها قرار می گیرند. چگونگی امکان آشنایی قبلی با فرد مشخص نیست ؛ مانند لوازم خانگی نام هرکس زیاد شنیده شده باشد ا طایفه و ایل و تبارش بزرگ باشد؛ امکان برد بیشتری را نصیب خود می کند و در نتیجه ی نهایی ساختار جامعه و نظامی که فقط علاقمند به حضور مردم در پای صندوق ها دارد، خود را با ساختاری عجیب مواجه می بیند ، به هیچ وجه مشخص نیست حضور مردم در برنامه ریزی برای شهر، تا چه حد در راستای اهداف بلند مدت جامعه و در صلاح آن باشد. وقتی حضرت امام از خداوند طلب " تحیر " می کند ! " ربی زدنی تحیرا " ، حال مشخص نیست که انسان هایی که از برکت " تحیر " برخوردارند و خیره و با چشمان گشاد به محیط نگاه می کنند در این ماجراها چگونه مستهلک گردند ! دمکراسی نامفهوم در غرب نیز گاه دردسرهای فراوان آفریده که بزرگ ترین نمونه آن برای سرزمین کدخدا بود!
***
در یک مسیر طولانی با بیش از صد نفر صحبت کردم ! آنها اسم اعضای شورای شهر را نمی دانستند ، حدس هایی می زدند ! اما در مورد قانون شوراها و وظیفه شورا اطلاعات مردم در حد بسیار جزیی قرار داشت ! افراد بسیاری وظیفه شورا را برخلاف دلایل وجودیش ذکر کردند و.... گفته هایی که ناگفته ماندنشان بهتر است ..... از چندین عضو شورا محمل قانونی شورا را پرسیدم ، جواب چندان مناسبی دریافت نکردم ! از چگونگی داشتن سهمیه و مجوز استخدام چندین نفر برای شهرداری توسط عضو شورای شهر استعلام کردم ؛ جوابی نداشتند! چون نحوه استخدام و بکار گیری افراد دارای آیین نامه و قواعد استخدامی است !
در روزنامه ها انحلال شوراهای شهر خبری است که دائم تکرار می گردد! شهرهای بسیار گرفتاری های اخلاقی و غیر اخلاقی اعضای شورا بعنوان مدیران شهری جامعه و امانت دار را دیده اند؛ آنان علیرغم مسئولیت بسیار بی مسئولیت در مقابل تخلفات قرار گرفته اند . هزینه های بسیار هر عضو شورا برای شهر ، استخدام و سفارش برای استخدام و حتی تعیین کارمندان و سمت های آنان در شهرداری ؛ و حتی معرفی بسیار کمیک افراد برای تصدی سمت شهردار ،عدم نظارت براموال شهرداری در کارخانجات و موسسه های مالی نمادهایی از هزینه زا بودن شوراها هستند!
ترازوی عملکرد و موثر بودن شورا را در یک کفه از ترازو قرار دهیم و دلایل مفید بودن آن را در قیاس با امکان انتخاب شهردار از سوی وزارت کشور را بررسی کنیم ، کدام کفه سنگین است !
هزینه تراشی های گزاف برای شهر و شهروند با ده ها سیاهی لشکر یا حداقل انتصاب از سوی یک تن مقام دولتی !
کدام کفه منافع یا مضار سنگین خواهد بود؟
در طول سال ها جامعه بسیار متحول شده است ،چگونگی قانون ما در موضوع شوراها هنوز خام است و کار زیاد روی آن انجام نشده است ! امکان پذیری تحویل سرنوشت شهرها در یک انتخابات با شیوه غربی هنوز قابل درک نیست ! هنوز آورده های شورا برای جامعه ما چندان مشخص نیستند ! ژست و باصطلاح تمرین دمکراسی چندان پاسخگوی نیاز جامعه نبوده است .
برای وکالت ، طبابت ، مهندسی جامعه مطالبه مدرک می کند اما چگونه برای عضویت در یک نهاد مدنی بزرگ مانند شورای شهر طلب مدرک مضاعف نمی گردد و یا ساختاری برای آموزش آن ایجاد نشده است ! هیئت های نظارتی- مدیریتی برای انتخابات میزان دانش و اطلاعات داوطلبان عضویت در شوراها را با آزمون قوانین شورا ها؛ جایگاه آن در قوانین ، درک از قانون اساسی و قوانین شهری نمی سنجند!
باز انتخابات شوراها در راه است ! کبوتر های شانس در بهترین شرایط به صورت تصادفی بر شانه داوطلبان مدیریت شهری خواهند نشست و روز از نو ، روزی از نو ! آیا شورا نشین های فعلی و آتی بهترین و خبرگان شهرها هستند و خواهند بود؟! پس چرا شهرها این گونه بی روح مانده اند و گاه داشته هایشان را از دست داده اند ؟
آیا می توان با توجه به شرایط فعلی شوراها ، فرجه ای برای اصلاح قانون شوراها ایجاد کرد ؟ آیا لازم نیست مردم را بیشتر با شورا آشنا کرد و سیستم نظارتی کارآمد را برای شورا تعریف نمود؟
نظام ما ، باید بتواند بر اساس نظام ارزشی خود ، الگوی برتر را در" شهر" داری و "شهر"سازی و زندگی انسانی شهری ایجاد کند ؛ کجای شهر و کدام شهروند را در الگوی شهر های آرام و شهرهای مردم نهاد و دوستدار شهروند جای داده ایم !
آیا شهرها را ارتقا یافته می بینیم ؟! پس فکری بهتر به حال قانون شورا باید نمود ! وگرنه انسان بی هویت شهری؛ سرد و مغموم در شهری با جیب های خالی ثمره این گونه شورا و قانونش خواهد بود!
توفیق وحیدی آذر
اخبار ، گزارشات ، عکسها و فیلم های خود را برای ما ارسال دارید . برای ارسال میتوانید از طریق آدرس تلگرامی یا ایمیل استفاده کنید.