29 بهمن 1400
در خانه مشغول بازی بودم ، با چوب هاکی می خواستم توپ را بزنم که ناگهان چوب به آینه ی تمام قد روی دیوار برخورد کرد! آینه شکست و تکه هایش روی زمین ریخت ! خیلی ترسیده بودم ؛ چکار می توانستم بکنم ! بقیه شیشه ها را شکستم و همه چیز را تمیز کردم ! حالا نوبت نقاشی تصویر بابام در جای خالی تابلو بود. نقاشی را تمام کرده بودم که بابام سر رسید ، در حال گره زدن کراواتش بود که ناگهان متوجه شد که در تصویر آینه به جای کراوات ؛ او پاپیون دارد ....کاری نمی شد کرد مگر آنکه یواشکی زد به چاک !
تبریز امروز:
در خانه مشغول بازی بودم ، با چوب هاکی می خواستم توپ را بزنم که ناگهان چوب به آینه ی تمام قد روی دیوار برخورد کرد! آینه شکست و تکه هایش روی زمین ریخت ! خیلی ترسیده بودم ؛ چکار می توانستم بکنم ! بقیه شیشه ها را شکستم و همه چیز را تمیز کردم ! حالا نوبت نقاشی تصویر بابام در جای خالی تابلو بود. نقاشی را تمام کرده بودم که بابام سر رسید ، در حال گره زدن کراواتش بود که ناگهان متوجه شد که در تصویر آینه به جای کراوات ؛ او پاپیون دارد ....کاری نمی شد کرد مگر آنکه یواشکی زد به چاک !
اخبار ، گزارشات ، عکسها و فیلم های خود را برای ما ارسال دارید . برای ارسال میتوانید از طریق آدرس تلگرامی یا ایمیل استفاده کنید.