خبر های ویژه

کوچک‌‌ترین پرنده جهان با تنها دو گرم وزن تخمی به اندازه یک دانه قهوه می‌گذارد

1 مرداد 1403

فونا هرزوگا دایناسور کوچولویی که ۹۹ میلیون سال پیش گور خود را کنده بود

1 مرداد 1403

آیا مردم می توانند مریخ را به زمین دیگری تبدیل کنند؟ در اینجا چیزی است که برای تبدیل منظره بایر آن به دنیایی دوستدار زندگی لازم است

26 تیر 1403

چرا انسان ها این همه زبان صحبت می کنند؟

19 تیر 1403

پاپ کورن چگونه کشف شد؟

17 تیر 1403

چرا برخی از سیارات قمر دارند؟

8 تیر 1403

نقاشی‌های تازه کشف‌شده در پمپئی نشان می‌دهد که کودکان گلادیاتورها را در جنگ های خونین دیده‌اند

10 خرداد 1403

سنجاب و گردوی ذخیره

9 آبان 1402

تابلوی هشدار در مورد گربه

11 مهر 1402

گربه پالاس در مسکو

11 مهر 1402

آجر لگو از بطری بازیافتی ساخته نخواهد شد

4 مهر 1402

زندگی سنجاب در میان آدم ها

24 شهریور 1402

چرا بلوتوث ، دندان آبی!

18 شهریور 1402

دختری پس از ساعت ها بازی مانیتور کامپیوتر را شکست

16 شهریور 1402

زندگی جریان دارد حتی برای میمون های باغ وحش کیف

11 شهریور 1402

مرگ سگی که 12 سال در انتظار ارباب بود

3 شهریور 1402

3 مهر 1400

دانش‌آموز صنف نهم: درس و مشقم را نگیر…

منع تحصیل دختران در مدارس افغانستان

روزنامه 8 صبح کابل می نویسد ، می‌شود فردا بروم مکتب، استاد بیاید، دوباره بلند شوم و سرتخته بروم؟ می‌شود از من سوال کند؟ کارخانه‌گی‌ام را ببیند؟ تشویقم کند‌؟ سرزنشم کند‌؟ استاد! می‌شود دوباره صدایم بزنید؟ استاد دق آورده‌ام، دل‌تنگ روزهایی هستم که لحظه‌شماری می‌کردم برای زده شدن زنگ تفریح. کاش بیش‌تر نگاه‌تان می‌کردم، کاش صدای‌تان ‌را خوب گوش می‌دادم. کاش آن‌قدر نگاه‌تان می‌کردم که حالا صورت‌تان در خاطرم می‌بود. استاد… چرا سرزنشم نمی‌کنید؟ چرا هیچ‌ کسی نمی‌گوید سمیه! بلند شو، برو مکتب ناوقت شده. من و کتاب‌هایم از نگاه کردن به ‌طرف هم‌دیگر خسته‌ایم. استاد! می‌شود از من امتحان بگیرید؟ می‌شود نمره‌ام را بلند سر صف‌مان بگویید؟ می‌شود بگویید سمیه زیاد شوخی نکن؟ می‌شود بخندید طرفم، ببینید؟ می‌شود دوباره بیایید سر تخته، تاریخ، ساعت و مضمون را بنویسید؟ می‌شود دوباره روی کتابچه‌ام بنویسید «آفرین» و ستاره بدهید؟ می‌شود یکی بیاید بیدارم کند و بگوید: «سمیه! تا چه ‌وقت می‌خوابی؟ صبح شده، نمی‌خواهی مکتب بروی؟»

تبریز امروز:

دختران افغان  ممنوع از تحصیل

روزنامه 8 صبح کابل نوشته است :می‌شود فردا بروم مکتب، استاد بیاید، دوباره بلند شوم و سرتخته بروم؟ می‌شود از من سوال کند؟ کارخانه‌گی‌ام را ببیند؟ تشویقم کند‌؟ سرزنشم کند‌؟

استاد! می‌شود دوباره صدایم بزنید؟ استاد دق آورده‌ام، دل‌تنگ روزهایی هستم که لحظه‌شماری می‌کردم برای زده شدن زنگ تفریح. کاش بیش‌تر نگاه‌تان می‌کردم، کاش صدای‌تان ‌را خوب گوش می‌دادم. کاش آن‌قدر نگاه‌تان می‌کردم که حالا صورت‌تان در خاطرم می‌بود. استاد… چرا سرزنشم نمی‌کنید؟ چرا هیچ‌ کسی نمی‌گوید سمیه! بلند شو، برو مکتب ناوقت شده. من و کتاب‌هایم از نگاه کردن به ‌طرف هم‌دیگر خسته‌ایم.

استاد! می‌شود از من امتحان بگیرید؟ می‌شود نمره‌ام را بلند سر صف‌مان بگویید؟ می‌شود بگویید سمیه زیاد شوخی نکن؟ می‌شود بخندید طرفم، ببینید؟ می‌شود دوباره بیایید سر تخته، تاریخ، ساعت و مضمون را بنویسید؟ می‌شود دوباره روی کتابچه‌ام بنویسید «آفرین» و ستاره بدهید؟ می‌شود یکی بیاید بیدارم کند و بگوید: «سمیه! تا چه ‌وقت می‌خوابی؟ صبح شده، نمی‌خواهی مکتب بروی؟»

مدارس دخترانه با حمله طالبان نابود شدند

  می‌شود دوباره کنار هم‌صنفانم بنشینم، بنشینم روی چوکی خودم؟ می‌شود بگویید سمیه چارت بیار، بگویید سمیه بیا سر تخته درس گذشته را تشریح کن؟ چرا مدیر ما زنگ نمی‌زند به مادرم تا بگوید سمیه چرا به مکتب نمی‌آید، سمیه غیرحاضر شد؟ چرا معلمانم بیگانه شدند؟ چرا هیچ‌ کسی نیست تا صدایش کنم استاد؟ یعنی این‌قدر بی‌کس شده‌ام که کسی از خواب بیدارم نمی‌کند؟ چرا هیچ‌کسی صدای گریه‌ام را نمی‌شنود؟ چرا وقتی از مکتب بیرون شدم، مدیر عصبانی نشد؟ چرا نگفت به اجازه کی بیرون شدی، کجا می‌روی، بیا داخل مکتب؟ چرا به ‌خاطر دخترم کسی حاضر نمی‌شود درسم بدهد؟ می‌شود بیدارم کنید؟ می‌شود بگویید خواب بود؟ می‌شود یکی بیاید و بگوید سمیه گریه نکن، بگوید کارخانه‌گی داری، چرا کارهای خانه‌گی‌ات را انجام نمی‌دهی؟ چرا ‌کسی نیست تا همراهش مکتب بروم و چرا امتحانم را نمی‌گیرید؟ چرا جمعه تمام نمی‌شود. پس شنبه کی می‌رسد؟ درست یادم هست که روز چهارشنبه ارزیابی ریاضی داشتیم. خُب من که خواندم، درس‌های ریاضی را یاد گرفتم. منتظرم چهارشنبه شود و استاد داخل صنف شود. من که در چوکی روبه‌روی استاد و ردیف اول نشسته‌ام، استاد صدایم بزند سمیه بیا سر تخته، مارکر را بگیرم و روی تخته بنویس.

من پشت استرس ارزیابی هم دق آورده‌ام، پشت نگاه استاد.

دلتنگ شب‌های امتحانم، دلتنگ شب‌هایی‌ که تا صبح کارخانه‌گی می‌کردم. چطور مکتبم را گرفتند؟ چرا دورم کردید از هم‌صنفی‌هایم، از استادانم، از چوکی‌ام و از کتاب‌هایم؟

ارتباط با تبریز امروز

اخبار ، گزارشات ، عکسها و فیلم های خود را برای ما ارسال دارید . برای ارسال میتوانید از طریق آدرس تلگرامی یا ایمیل استفاده کنید.

info@tabriz-emrooz.ir

اشتراک در خبرنامه

برای اطلاع از آخرین خبرهای تبریز امروز در کانال تلگرام ما عضو شوید.

کانل تلگرام تبریز امروز

فرم تماس با تبریز امروز

کلیه حقوق این سایت متعلق به پایگاه خبری تبریز امروز بوده و استفاده از مطالب آن با ذکر منبع بلامانع است.
طراحی وتولید توسططراح وب سایت