30 مهر 1398

قصه هایی من و بابام - اختراع

اریش ازر هنرمند آلمانی

من و بابام برای پیاده روی می خواستیم به خیابان برویم ، سگ نگهبان هم دنبال ما افتاد ، بابام قلاده ای به گردن او بست و او هم با ما آمد . اما در هر قدم سگ نگهبان با دیدن یک درخت می خواست ، قلمرویی برای خودش مشخص بکند و پای درخت را نشانه گذاری می کرد. دیگر حوصله مان سر رفته بود. به هر درخت که می رسیدیم ، مجبور به توقف بودیم !

تبریز امروز:

اختراع- Die Erfindung

 

 من و بابام برای پیاده روی می خواستیم به خیابان برویم ، سگ نگهبان هم دنبال ما افتاد ، بابام قلاده ای به گردن او بست و او هم با ما آمد . اما در هر قدم سگ نگهبان با دیدن یک درخت می خواست ، قلمرویی برای خودش مشخص بکند و پای درخت را نشانه گذاری می کرد. دیگر حوصله مان سر رفته بود. به هر درخت که می رسیدیم ، مجبور به توقف بودیم !

  

از دستش خسته شده بودیم، دیگر حوصله ام سر رفته بود! ناگهان فکری بذهنم رسید! یک گاری درست کردم و یک تنه درخت را هم روی آن نصب کردم و گاری را بدنبال خودمان  کشیدیم ، حالا سگ توی گاری نشسته بود و دیگر هم بدنبال علامت گذاری روی درختان نبود و حالا ما راحت می توانستیم قدم بزنیم !

 

 

اریش ازر هنرمند آلمانی

ایجاد متن از توفیق وحیدی آذر

ارتباط با تبریز امروز

اخبار ، گزارشات ، عکسها و فیلم های خود را برای ما ارسال دارید . برای ارسال میتوانید از طریق آدرس تلگرامی یا ایمیل استفاده کنید.

info@tabriz-emrooz.ir

اشتراک در خبرنامه

برای اطلاع از آخرین خبرهای تبریز امروز در کانال تلگرام ما عضو شوید.

کانل تلگرام تبریز امروز

فرم تماس با تبریز امروز

کلیه حقوق این سایت متعلق به پایگاه خبری تبریز امروز بوده و استفاده از مطالب آن با ذکر منبع بلامانع است.
طراحی وتولید توسططراح وب سایت