22 فروردین 1401

آیا لیبرالیسم بدون گرگ پشت در می تواند رشد کند؟

غرب برای سلطه به بازنگری در سیاست هایش دست می زند

براساس نظرات ستون نویس نیویورک تایمز، فرانسیس فوکویاما، نویسنده‌ای که در روزهای اول جنگ، بیش از حد به سناریوی احیای لیبرالیسم امیدوار بود، اکنون مقاله‌ای برای فارین افرز نوشته است که چرا «لیبرالیسم به ملت نیاز دارد» و استدلال می‌کند که مقاومت قهرمانانه اوکراینی ها باید در مورد فضایل هویت ملی به لیبرال ها درس بدهند. او می‌نویسد: «اوکراینی‌ها با شجاعت خود تصریح کرده‌اند که شهروندان حاضرند برای آرمان‌های لیبرال جان خود را از دست بدهند، اما تنها زمانی که این آرمان‌ها در کشوری گنجانده شوند که بتوانند آن را کشور خود بنامند». از این رو، جنگ یک هشدار و نقد برای خیال پردازی جهان وطنی ناب، لیبرالیسمی است که از مرزها، زبان ها و تاریخ های خاص فراتر می رود و یک مطالعه موردی در مورد اینکه چگونه دولت-ملت، عشق‌ها و وفاداری‌هایش، می‌تواند جمعیتی متفاوت را حول یک هدف مشترک متحد کند، به گونه‌ای که هیچ نهاد فراملی نتوانسته است به آن دست یابد، ارائه شده است. با این حال، چالش این است که «احساس هدف ملی» فوکویاما که او در اوکراین تمجید می‌کند، به‌طور آشکار به یک دشمن خارجی بستگی دارد، "گرگ پشت در" و شما نمی‌توانید به سادگی چنین دشمنی را به وجود بیاورید. (نه نباید بخواهید!) در حالی که بیشتر منابع همبستگی ملی در زمان صلح، از غذا و ورزش گرفته تا سنت های ادبی، تا حدی چیزهای باریک و ظریفی هستند. فوکویاما یکی از نیروهای بالقوه قوی تر ، یعنی احساس وحدت مذهبی در نظم لیبرال را رد می‌کند: در یک جامعه کثرت‌گرا، «ایده احیای یک سنت اخلاقی مشترک که با اعتقاد دینی تعریف شده است، یک ایده اولیه است» و خشونت در صورت اعمال تنها به فرقه‌گرایی منجر می‌شود. اما ممکن است خیلی ساده باشد. مطمئناً نمی‌توانید یکسانی شدید مذهبی را بر یک دموکراسی کثرت‌گرا تحمیل کنید. اما نظم لیبرال در آمریکا، حداقل، برای مدت طولانی برای همبستگی و هدف بر یک اجماع مذهبی نرم‌تر، یک مرکز مذهبی انعطاف‌پذیر، مبتنی بر مسیحیت پروتستان تکیه داشت و سپس به دیدگاهی جهانی‌تر، اما هنوز ریشه‌دار از کتاب مقدس، گسترش یافت. از قرن نوزدهم تا دوران حقوق مدنی، این جهان بینی مشترک نه تنها یک وحدت عمومی، بلکه یک سنگ محک اخلاقی ثابت برای اصلاح‌طلبان بالقوه، یک افق متافیزیکی برای کل پروژه آمریکایی فراهم کرد.

تبریز امروز:

این ایده که جنگ ولادیمیر پوتین علیه اوکراین می تواند تقویت کننده ای برای لیبرالیسم غربی باشد، در هفته های اول جنگ برای غرب بسیار امیدوار کننده بود اما این ایده در روزهای اخیر ضربه های شدیدی خورده است.

ابتدا انتخابات مجارستان اتفاق افتاد، جایی که دولت پوپولیست محافظه‌کار ویکتور اوربان، علی‌رغم - یا به احتمال زیاد، به دلیل رویکرد نسبتاً بدبینانه اوربان به دفاع در اوکراین، اکثریت مردمی گسترده‌ای را به دست آورد. سپس انتخابات ریاست جمهوری در فرانسه فرا رسید، جایی که مارین لوپن به طور ناگهانی در انتخابات دور دوم صعود می کند و امانوئل ماکرون را با شدت و تکان دهنده تهدید می کند.

لوپن احتمالا باز هم بازنده خواهد بود، به ویژه به این دلیل که دوستی گذشته او با پوتین بین دور اول انتخابات آخر هفته و دور دوم، با فرض برنده شدن او، توجه بیشتری را به خود جلب خواهد کرد. اما هنوز هیچ نشانه ای وجود ندارد که جنگ باعث انزجار گسترده ای از ناسیونالیسم یا پوپولیسم یعنی حرکت به سوی تشکیلات لیبرالیسم شده باشد.

با این حال، احتمال دیگر این است که جنگ اوکراین می تواند در درازمدت به تشکیلات لیبرالی کمک کند، با تشویق به ارزیابی مجدد داخلی از آنچه خود لیبرالیسم باید به دنبال آن باشد.

به عنوان مثال، فرانسیس فوکویاما، نویسنده‌ای که در روزهای اول جنگ، بیش از حد به سناریوی احیای لیبرالیسم امیدوار بود، اکنون مقاله‌ای برای فارین افرز نوشته است که چرا «لیبرالیسم به ملت نیاز دارد» و استدلال می‌کند که مقاومت قهرمانانه اوکراینی ها باید در مورد فضایل هویت ملی به لیبرال ها درس بدهند.

او می‌نویسد: «اوکراینی‌ها با شجاعت خود تصریح کرده‌اند که شهروندان حاضرند برای آرمان‌های لیبرال جان خود را از دست بدهند، اما تنها زمانی که این آرمان‌ها در کشوری گنجانده شوند که بتوانند آن را کشور خود بنامند». از این رو، جنگ  یک هشدار و نقد برای خیال پردازی جهان وطنی ناب، لیبرالیسمی است که از مرزها، زبان ها و تاریخ های خاص فراتر می رود و یک مطالعه موردی در مورد اینکه چگونه دولت-ملت، عشق‌ها و وفاداری‌هایش، می‌تواند جمعیتی متفاوت را حول یک هدف مشترک متحد کند، به گونه‌ای که هیچ نهاد فراملی نتوانسته است به آن دست یابد، ارائه شده است.

با این حال، چالش این است که «احساس هدف ملی» فوکویاما که او در اوکراین تمجید می‌کند، به‌طور آشکار به یک دشمن خارجی بستگی دارد، "گرگ پشت در" و شما نمی‌توانید به سادگی چنین دشمنی را به وجود بیاورید. (نه نباید بخواهید!) در حالی که بیشتر منابع همبستگی ملی در زمان صلح، از غذا و ورزش گرفته تا سنت های ادبی، تا حدی چیزهای باریک و ظریفی هستند. فوکویاما یکی از نیروهای بالقوه قوی تر ، یعنی احساس وحدت مذهبی در نظم لیبرال را رد می‌کند: در یک جامعه کثرت‌گرا، «ایده احیای یک سنت اخلاقی مشترک که با اعتقاد دینی تعریف شده است، یک ایده اولیه است» و خشونت در صورت اعمال تنها به فرقه‌گرایی منجر می‌شود. 

اما ممکن است خیلی ساده باشد. مطمئناً نمی‌توانید یکسانی شدید مذهبی را بر یک دموکراسی کثرت‌گرا تحمیل کنید. اما نظم لیبرال در آمریکا، حداقل، برای مدت طولانی برای همبستگی و هدف بر یک اجماع مذهبی نرم‌تر، یک مرکز مذهبی انعطاف‌پذیر، مبتنی بر مسیحیت پروتستان تکیه داشت و سپس به دیدگاهی جهانی‌تر، اما هنوز ریشه‌دار از کتاب مقدس، گسترش یافت. از قرن نوزدهم تا دوران حقوق مدنی، این جهان بینی مشترک نه تنها یک وحدت عمومی، بلکه یک سنگ محک اخلاقی ثابت برای اصلاح‌طلبان بالقوه، یک افق متافیزیکی برای کل پروژه آمریکایی فراهم کرد.

در اینجا مقاله فوکویاما ممکن است با  نظر  "ازرا کلاین" در مورد اینکه چگونه لیبرالیسم غربی از چشم دشمنانش دیده می شود - به معنای نه فقط پوتینیسم، با توجیهات مسیحی آن برای جنگ تهاجمی، بلکه برخی از فیلسوفان راست رادیکال که دارای آن تفکر هستند، تکمیل شود.آنها لیبرالیسم و ​​مسیحیت را با هم رد کردند، و دومی را منبع اصلی برابری گرایی لیبرالیسم، توجه آن به فقرا و به حاشیه رانده شدگان و تلاش بی قرار آن برای کرامت جهانی (که همه آنها را رد و تحقیر می کنند) می دانستند.

 برای اینکه ایده "ازرا کلاین"را کمی بیشتر پیش ببریم، ممکن است بگوییم که از دهه 1960، زمانی که اجماع قدیمی پروتستان شکست خورد، سیستم آمریکا در جستجوی شکلی از دین بوده است که بتواند لیبرالیسم خود را به این شکل استوار کند.

آن جستجو ناموفق بوده است. جناح راست مذهبی بیش از حد محافظه‌کار و متمادی (و رسوایی‌آمیز) برای گروه‌های گوناگون ثابت شد.

 کشوری که در حال لبیبرالیزه کردن بود، با ریاست جمهوری جورج دبلیو بوش شکست خورد. مسیحیت لیبرال باراک اوباما و جو بایدن، در حالی که از جهاتی برای حفظ مرکز دینی مناسب‌تر است، اما فاقد نشاط درونی است و به راحتی در آمیزه‌ای از پانتئیسم و ​​گنوسیسم قرار می‌گیرد، با بینش اخلاقی‌اش که توسط یک کنشگری مترقی ارائه می‌شود که در خود تحمل نمی‌کند. روش متمایز خود این ناکامی‌ها ما را با یک رقابت معنوی بین یک بیداری رو به رشد و یک ناسیونالیسم مسیحی خشم‌آمیز مواجه کرده است، که احتمالاً وحدت یا همبستگی را برای کسی تامین نمی‌کند.

اما  در طول این جنگ‌های فرهنگی، جوهره درونی لیبرالیسم، نخبگان روشنفکر آن، تصوری از خود را به‌عنوان قاطعانه سکولار حفظ کرده‌اند، و دائماً یک نظم لیبرال کامل و پسا مذهبی را تصور می‌کنند که می‌تواند همبستگی و هدف را بدون هیچ یک از درخواست‌های قدیمی آمریکا  مشیت یا خدای طبیعت ایجاد کند..

این نشانه آن خواهد بود که لیبرالیسم آماده رویارویی با چالش های کنونی خود، با تمام ناراحتی شهروندان و فرزندانش است، زمانی که این توهم سرانجام و به طور غیرقابل برگشتی از بین برود.

 

راس دوتات

 

برگردان : توفیق وحیدی آذر

ارتباط با تبریز امروز

اخبار ، گزارشات ، عکسها و فیلم های خود را برای ما ارسال دارید . برای ارسال میتوانید از طریق آدرس تلگرامی یا ایمیل استفاده کنید.

info@tabriz-emrooz.ir

اشتراک در خبرنامه

برای اطلاع از آخرین خبرهای تبریز امروز در کانال تلگرام ما عضو شوید.

کانل تلگرام تبریز امروز

فرم تماس با تبریز امروز

کلیه حقوق این سایت متعلق به پایگاه خبری تبریز امروز بوده و استفاده از مطالب آن با ذکر منبع بلامانع است.
طراحی وتولید توسططراح وب سایت