8 آذر 1399
فاصله طبقاتي جهنمي را هيچ وجداني نميتواند براي هيچ جامعهاي و هيچ حاکميتي بپذيرد چه رسد به جامعه ايراني که کشوري ثروتمند است و حاکميتي همچون نظام جمهوري اسلامي که يکي از محوريترين اهدافش اجراي عدالت اجتماعي و اقتصادي و حمايت از محرومين و از بين بردن فاصله طبقاتي است. از ياد نبريم که اين وضعيت مربوط به سالهاي اول بعد از پيروزي انقلاب اسلامي نيست. ما اکنون در چهل و دومين سال بعد از پيروزي اين انقلاب و تأسيس نظام جمهوري اسلامي قرار داريم. اگر تمام مردم ايران در ناداري و فقر بسر ميبردند و براي تقسيم فقر و محروميت ميان عموم دلايلي وجود داشت، حرفي نبود، ولي وقتي ميبينيم عدهاي آنقدر ميخورند و ميبرند که باد کردهاند و عدهاي ديگر در چنين فقري دست و پا ميزنند، هيچ توجيهي براي اين وضعيت شرمآور نداريم. اين فاصله طبقاتي که روز به روز در حال بيشتر شدن است و به مرحله وحشتناک و خطرناکي رسيده، به روشني نشان ميدهد روشها و برنامههاي اقتصادي حاکم بر کشور ما کاملاً غلط است و بايد در آن به صورت جدي تجديدنظر شود. درست در همين شرايط هشداردهنده، جناحهاي سياسي بر طبل جنگ قدرت ميکوبند و حقوقهاي خود را حتي در نهادهاي غيردولتي که از اموال مردم تشکيل شدهاند به صورت نجومي بالا ميبرند. آن صداي طبل و اين حقوقهاي نجومي پنبههائي هستند که در گوشهاي مسئولين ما فرو ميروند و هر روز بر حجم اين پنبهها افزوده ميشود تا صداي محرومين را نشنوند. بيملاحظه و با صراحت به مسئولين اعلام ميکنيم در جاده خطرناکي قرار گرفتهايد که فقط به پرتگاه منتهي ميشود. تنها راه اينست که از اين جاده برگرديد و صداي محرومين را بشنويد قبل از آنکه با مغز به قعر دره سقوط کنيد.
تبربز امروز:
روزنامه جمهوری اسلامی نوشته است ، با اينکه انقلاب اسلامي، انقلاب ارزشها بود و صبغه فرهنگي آن بر ساير جنبهها غلبه داشت، طبق فرموده امام خميني، يکي از اهداف اين انقلاب، از بين بردن فاصله طبقاتي در جامعه و اجراي عدالت اجتماعي و اقتصادي بود. هرچند اين واقعيت را نميتوان انکار کرد که نظام جمهوري اسلامي گامهاي مهمي در جهت حمايت از محرومين برداشته ولي اين را هم نميتوان ناديده گرفت که اکنون فاصله طبقاتي در جامعه ما به سرعت روبه افزايش است. براي درک اين واقعيت تلخ، به دو نمونه از زندگي در کشوري که تحت حاکميت نظام اسلامي قرار دارد توجه کنيد. نمونه اول، در تهران است که نوع زندگي طبقه مرفه را نشان ميدهد. آنچه ميخوانيد ويژگيهاي يک مجموعه مسکوني است که در شمال تهران و در زميني به مساحت 6100 مترمربع و با زيربناي کل 70000 مترمربع در حال احداث است. در آگهي تبليغ اين مجموعه آمده است:
«اين مجتمع در 31 طبقه (25 طبقه مسکوني روي همکف و 5 طبقه زيرزمين) شامل 60 واحد آپارتمان مسکوني (450 و 550 و 1000 و 2000 مترمربع) و داراي 460 واحد پارکينگ ميباشد. واحدهاي اين طبقات داراي آسانسور مجزا با 400 متر باغ چهارفصل هستند. اين واحدها داراي امکاناتي مثل استخر، سالن جيم، سالن اسپا و اتاق بيليارد اختصاصي هستند و هريک از واحدهاي اين طبقات 10 پارکينگ اختصاصي دارند. در طبقه 11 و 12 (مشاعات مياني) علاوه بر مجموعه استخر، سونا و جکوزي ميتوانيد از تراس آفتاب لذت ببريد. همچنين ميتوانيد از سالن بدنسازي و سالن ورزشهاي هوازي مجزا شامل تيآرايکس، يوگا و اسپا و سالن تخصصي ماساژ و فضاي آبدرماني مجموعه استفاده کنيد. در ارتفاع 125 متري روفگاردن داراي يک باغ به همراه آبشار و جاده سلامتي و هليپد براي رفت و آمد به برج از طريق هليکوپتر و سالن سينماي روباز است. لابي اين مجموعه، به متراژ 1600 متر با ارتفاع 12 متر طراحي شده و داراي امکاناتي از قبيل کافيشاپ، سالن سينما و سالنهاي بازي شامل سالن بيليارد، بولينگ و گيمنت است. علاوه بر پارکينگهاي اختصاصي، اين برج شامل 60 عدد پارکينگ مهمان و 40 عدد محل پارک موتور و دوچرخه + Valet براي پارک توسط کارکنان برج ميباشد. در اين مجموعه، خدمات هتلينگ بهصورت 24 ساعته ارائه ميشود. اين محل مجهز به کارواش و لاندري اختصاصي است. براي انتقال اسباب و اثاثيه بزرگ و تعويض درختان تراس (شامل گارانتي) ديگر نيازي به جرثقيل نيست. قيمت، از متري 180 ميليون تا 280 ميليون تومان است. ضمناً طبقه آخر فروخته شده است.»
با يک محاسبه ساده ميتوان فهميد کسي که طبقه آخر را خريده، حدود 600 ميليارد تومان براي آن پول داده است. اين شخص چقدر بايد پول داشته باشد که فقط براي يک واحد مسکوني خود چنين مبلغي بپردازد؟ نکته قابل تأملتر اينکه اين قبيل افراد، در چند نقطه ديگر کشور نيز خانههائي دارند و از ويلاهاي لواسان و شمال نيز بهرهمند هستند و چه بسا در خارج از کشور نيز خانهها و امکاناتي داشته باشند.
حالا به سراغ نمونه ديگر برويم. آلونک محقر آن زن بيسرپرست بندرعباسي که وقتي مأموران شهرداري آن را خراب ميکردند ضجه دخترک او قلبها را آتش زد و اعتراضهاي زيادي را برانگيخت. اين زن بيسرپرست و دخترک او فقط نمونهاي از ميليونها انسان فقير هستند که در کشور ما زندگي ميکنند و با توجه به همان آلونک فاقد امکانات که بر سرشان خراب شد، ميتوان گفت وضعشان يک درجه از کساني که هيچ سقفي بالاي سر خود ندارند و عدهاي از آنها کارتنخواب هستند و یا در گرمخانهها شب را به روز ميآورند و روزها در کوچهها و خيابانها سرگردانند، بهتر است.
اين فاصله طبقاتي جهنمي را هيچ وجداني نميتواند براي هيچ جامعهاي و هيچ حاکميتي بپذيرد چه رسد به جامعه ايراني که کشوري ثروتمند است و حاکميتي همچون نظام جمهوري اسلامي که يکي از محوريترين اهدافش اجراي عدالت اجتماعي و اقتصادي و حمايت از محرومين و از بين بردن فاصله طبقاتي است.
از ياد نبريم که اين وضعيت مربوط به سالهاي اول بعد از پيروزي انقلاب اسلامي نيست. ما اکنون در چهل و دومين سال بعد از پيروزي اين انقلاب و تأسيس نظام جمهوري اسلامي قرار داريم. اگر تمام مردم ايران در ناداري و فقر بسر ميبردند و براي تقسيم فقر و محروميت ميان عموم دلايلي وجود داشت، حرفي نبود، ولي وقتي ميبينيم عدهاي آنقدر ميخورند و ميبرند که باد کردهاند و عدهاي ديگر در چنين فقري دست و پا ميزنند، هيچ توجيهي براي اين وضعيت شرمآور نداريم. اين فاصله طبقاتي که روز به روز در حال بيشتر شدن است و به مرحله وحشتناک و خطرناکي رسيده، به روشني نشان ميدهد روشها و برنامههاي اقتصادي حاکم بر کشور ما کاملاً غلط است و بايد در آن به صورت جدي تجديدنظر شود.
درست در همين شرايط هشداردهنده، جناحهاي سياسي بر طبل جنگ قدرت ميکوبند و حقوقهاي خود را حتي در نهادهاي غيردولتي که از اموال مردم تشکيل شدهاند به صورت نجومي بالا ميبرند. آن صداي طبل و اين حقوقهاي نجومي پنبههائي هستند که در گوشهاي مسئولين ما فرو ميروند و هر روز بر حجم اين پنبهها افزوده ميشود تا صداي محرومين را نشنوند. بيملاحظه و با صراحت به مسئولين اعلام ميکنيم در جاده خطرناکي قرار گرفتهايد که فقط به پرتگاه منتهي ميشود. تنها راه اينست که از اين جاده برگرديد و صداي محرومين را بشنويد قبل از آنکه با مغز به قعر دره سقوط کنيد.
اخبار ، گزارشات ، عکسها و فیلم های خود را برای ما ارسال دارید . برای ارسال میتوانید از طریق آدرس تلگرامی یا ایمیل استفاده کنید.