12 شهریور 1399
رئيس بنياد مستضعفان، ظرف يک ماه اخير، سه اقدام داشت که هرچند هرکدام از آنها نمره مخصوص خود را دارند ولي در مجموع کاملاً مشخص شد که اين بنياد هنوز ميان اينکه بنياد مستضعفان باشد يا مستکبران، سرگردان است. اين مقاله ميخواهد به آقاي سيدپرويز فتاح که رياست بنياد را برعهده دارد بگويد ترديدها را کنار بگذاريد و بنياد مستکبران نباشيد. اهل نيتخواني نيستم و کاري به اينکه رئيس بنياد مستضعفان با چه نيت و هدفي در آن گزارش تلويزيوني بخش کوچکي از تصاحب اموال بنياد توسط اين و آن را با افکار عمومي در ميان گذاشت ندارم ولي اين را درک ميکنم که اين اقدام در عين حال که ايرادهاي کوچکي هم داشت، در مجموع مفيد و لازم بود. مفيد و لازم بودن البته به معناي کافي بودن نيست. اين حرکت، زماني کامل ميشود که با پيگيري تا حصول نتيجه يعني خارج ساختن اموال و املاک از تصرف افراد و دستگاهها ادامه پيدا کند. شيوه حرکت ممکن است تغيير کند ولي توقف به هيچ بهانه و هيچ توجيهي جايز نيست. اقدام دوم، يعني عذرخواهي تلويزيوني بابت همان گزارش که روشن بود در اثر فشارهاي وارده از ناحيه همانها که نامشان در گزارش آمده بود صورت گرفت، اقدامي غيرطبيعي و غيرقابل توجيه است. شما ميتوانستيد در اقدام دوم به تصحيح موارد اشتباه آن گزارش بپردازيد ولي اصل حرکت را نفي نميکرديد. آنچه در گزارش شما آمده بود، نشان ميداد بخش مهمي از املاک بنياد مستضعفان به جاي آنکه در اختيار قشر محروم باشد، در اختيار قشر مرفه، قدرتمند، متصل به حاکميت، رانتخوار و ويژهخوار قرار گرفته که به معناي واقعي کلمه از مصاديق «مرفهين بيدرد» اين تعبير ماندگار امام خميني هستند. آنچه باعث تأسف است اينست که اينان در آن زمان که امام اين تعبير را بکار ميبردند از مرفهين نبودند ولي با همين رانتخواريها و ويژهخواريها به صف «مرفهين بيدرد» پيوستند. تأسف بالاتر اينکه اينان با تصاحب يا تصرف اموال بيتالمال با توجیه خدمت به جامعه، مرفه شدند ولی کمکي به فرهنگ و اخلاق و علم و عدالت نکردند. اين واقعيتها را مردم ميدانند و به همين دليل از اقدام دوم شما بسيار متعجب شدند. اقدام دوم نهتنها افکار عمومي را قانع نکرد، بلکه همان اندک اميدي که اقدام اول شما براي تغيير مسير بنياد به سوي «بنياد مستضعفان» شدن به وجود آورده بود را هم بر باد داد و از بين برد. اقدام سوم، واقعه تلخي بود که هفته گذشته در روستاي «ابوالفضل» اهواز رخ داد. توضيحات شما و شعبه بنياد در خوزستان نشان ميدهند اين ماجرا در اثر اشتباهي رخ داده که البته بسيار تلخ بود ولي از همين توضيحات کاملاً فهميده ميشود که روحيه حاکم بر بنياد، روحيهاي نيست که حاميان واقعي مستضعفان بايد از آن برخوردار باشند. اگر چنان روحيهاي بر مسئولين بنياد حاکم بود، قبل از ديگران به اين نتيجه ميرسيدند که حتي اگر زمينهاي روستاي ابوالفضل متعلق به اهالي آن هم نبود، به دليل اينکه آنها از روشنترين مصاديق مستضعف هستند ميبايست اين زمينها همراه با سند مالکيت تکبرگي در نهايت ادب و احترام به آنها تقديم ميشد. بنياد، اگر اين کار را بکند بنياد مستضعفان است نه اينکه مسئولان آن تصور کنند هر هفته يا هر ماه اگر بستههاي موادغذائي را به خانوادههاي فقير بدهند، ميشوند بنياد مستضعفان! اين، صدقه دادن است و صدقه دادن به مردم فقير در شرايطي که مسئولان بنياد، حقوقهاي چندين ميليوني از پول همين فقرا ميگيرند، به اين معناست که اينجا بنياد مستکبران است، بنيادي که مسئولان آن مردم مستضعف را ابزاري براي دريافت صدقه آنهم همراه با بوق و کرناي تلويزيوني ميدانند... اگر بنا به عذرخواهي است، از مردم روستاي ابوالفضل عذرخواهي کنيد آقاي رئيس بنياد مستضعفان و دست آنها را هم ببوسيد و در بنياد بمانيد و دست مستکبران را از اموال مستضعفان کوتاه کنيد و ضمناً اين کار را از داخل خود بنياد شروع کنيد.
تبریز امروز:
⬅️ رئيس بنياد مستضعفان، ظرف يک ماه اخير، سه اقدام داشت که هرچند هرکدام از آنها نمره مخصوص خود را دارند ولي در مجموع کاملاً مشخص شد که اين بنياد هنوز ميان اينکه بنياد مستضعفان باشد يا مستکبران، سرگردان است. اين مقاله ميخواهد به آقاي سيدپرويز فتاح که رياست بنياد را برعهده دارد بگويد ترديدها را کنار بگذاريد و بنياد مستکبران نباشيد.
اهل نيتخواني نيستم و کاري به اينکه رئيس بنياد مستضعفان با چه نيت و هدفي در آن گزارش تلويزيوني بخش کوچکي از تصاحب اموال بنياد توسط اين و آن را با افکار عمومي در ميان گذاشت ندارم ولي اين را درک ميکنم که اين اقدام در عين حال که ايرادهاي کوچکي هم داشت، در مجموع مفيد و لازم بود. مفيد و لازم بودن البته به معناي کافي بودن نيست. اين حرکت، زماني کامل ميشود که با پيگيري تا حصول نتيجه يعني خارج ساختن اموال و املاک از تصرف افراد و دستگاهها ادامه پيدا کند. شيوه حرکت ممکن است تغيير کند ولي توقف به هيچ بهانه و هيچ توجيهي جايز نيست.
اقدام دوم، يعني عذرخواهي تلويزيوني بابت همان گزارش که روشن بود در اثر فشارهاي وارده از ناحيه همانها که نامشان در گزارش آمده بود صورت گرفت، اقدامي غيرطبيعي و غيرقابل توجيه است. شما ميتوانستيد در اقدام دوم به تصحيح موارد اشتباه آن گزارش بپردازيد ولي اصل حرکت را نفي نميکرديد. آنچه در گزارش شما آمده بود، نشان ميداد بخش مهمي از املاک بنياد مستضعفان به جاي آنکه در اختيار قشر محروم باشد، در اختيار قشر مرفه، قدرتمند، متصل به حاکميت، رانتخوار و ويژهخوار قرار گرفته که به معناي واقعي کلمه از مصاديق «مرفهين بيدرد» اين تعبير ماندگار امام خميني هستند. آنچه باعث تأسف است اينست که اينان در آن زمان که امام اين تعبير را بکار ميبردند از مرفهين نبودند ولي با همين رانتخواريها و ويژهخواريها به صف «مرفهين بيدرد» پيوستند. تأسف بالاتر اينکه اينان با تصاحب يا تصرف اموال بيتالمال با توجیه خدمت به جامعه، مرفه شدند ولی کمکي به فرهنگ و اخلاق و علم و عدالت نکردند.
اين واقعيتها را مردم ميدانند و به همين دليل از اقدام دوم شما بسيار متعجب شدند. اقدام دوم نهتنها افکار عمومي را قانع نکرد، بلکه همان اندک اميدي که اقدام اول شما براي تغيير مسير بنياد به سوي «بنياد مستضعفان» شدن به وجود آورده بود را هم بر باد داد و از بين برد.
اقدام سوم، واقعه تلخي بود که هفته گذشته در روستاي «ابوالفضل» اهواز رخ داد. توضيحات شما و شعبه بنياد در خوزستان نشان ميدهند اين ماجرا در اثر اشتباهي رخ داده که البته بسيار تلخ بود ولي از همين توضيحات کاملاً فهميده ميشود که روحيه حاکم بر بنياد، روحيهاي نيست که حاميان واقعي مستضعفان بايد از آن برخوردار باشند. اگر چنان روحيهاي بر مسئولين بنياد حاکم بود، قبل از ديگران به اين نتيجه ميرسيدند که حتي اگر زمينهاي روستاي ابوالفضل متعلق به اهالي آن هم نبود، به دليل اينکه آنها از روشنترين مصاديق مستضعف هستند ميبايست اين زمينها همراه با سند مالکيت تکبرگي در نهايت ادب و احترام به آنها تقديم ميشد. بنياد، اگر اين کار را بکند بنياد مستضعفان است نه اينکه مسئولان آن تصور کنند هر هفته يا هر ماه اگر بستههاي موادغذائي را به خانوادههاي فقير بدهند، ميشوند بنياد مستضعفان! اين، صدقه دادن است و صدقه دادن به مردم فقير در شرايطي که مسئولان بنياد، حقوقهاي چندين ميليوني از پول همين فقرا ميگيرند، به اين معناست که اينجا بنياد مستکبران است، بنيادي که مسئولان آن مردم مستضعف را ابزاري براي دريافت صدقه آنهم همراه با بوق و کرناي تلويزيوني ميدانند...
اگر بنا به عذرخواهي است، از مردم روستاي ابوالفضل عذرخواهي کنيد آقاي رئيس بنياد مستضعفان و دست آنها را هم ببوسيد و در بنياد بمانيد و دست مستکبران را از اموال مستضعفان کوتاه کنيد و ضمناً اين کار را از داخل خود بنياد شروع کنيد.
اخبار ، گزارشات ، عکسها و فیلم های خود را برای ما ارسال دارید . برای ارسال میتوانید از طریق آدرس تلگرامی یا ایمیل استفاده کنید.