23 آذر 1397
می برد ناله ی زارم به فلک زاری دل ؛ بین چه ها می کشم از دست گرفتاری دل
تبریز امروز:
می برد ناله ی زارم به فلک زاری دل
بین چه ها می کشم از دست گرفتاری دل
عاقبت خون شود از دیده بر آید بیرون
کز نیاید غم عشق تو به خونخواری دل
دوش دل از خم چوگان تو خوش بربودم
غمزه ات آمده اینک به طلبکاری دل
گِله از نرگس بیمار تو دارم نه زتو
تا کنون هیچ نپرسیده ز بیماری دل
بس به هم ریخته در چین سر زلف کجت
شانه را ره گذری نیست ز بیماری دل
تیر دلدوز تو نازم که بدان سخت دلی
مانده درسینه تنگ از پی دلداری دل
زخم هر تیر که در سینه دهان بگشاید
زیر لب خنده نماید به گرفتاری دل
هر کجا بیند و بستاند و با خود ببرد
مه من آمده گویا به خریداری دل
همه دلها ز تو رنجیده به غیر از دل من
آفرین بر دل و رحمت به وفاداری دل
اهل عالم همگی مست زهم صحبت مست
شده سرمستی..... ز هشیاری دل
شعر از صراف تبریزی
خط از محمد علی فرزبود
حاج رضا صراف تبریزی در سال 1371 هجری قمری در محله ی راسته کوچه تبریز در یک خانواده ی بازرگان دیده به جهان گشود.در سن 12 سالگی پدر خود را از دست داد به ناچار برای گذراندن زندگی به شغل پدرش یعنی صرّافی روی آورد.در تیمچه ی حاج سید حسین به صرّافی پرداخت.در حین تجارت،به آموختن ادبیات فارسی و عربی پرداخت.در25 سالگی اشعارش مورد توجه مرحوم استاد لنگرانی قرار گرفت.با تشویق و ترغیب وی به انجمن ادبی صفا راه یافت.
صراف انسانی بود،وارسته،ادیب و متواضع.به زادگاه خود عشق می ورزید و با بیگانگان به زبان شعر به ستیز می پرداخت.
صراف در عمر کوتاه خود در حدود 2500 بیت شعر سروده که علاوه بر غزلیات،اشعار نغزی در موضوع حادثه ی کربلا سروده که حکایت از علاقه مندی و اظهار ارادت شاعر به ساحت مقدس معلم بزرگ شهادت حضرت حسین ن علی(ع) دارد و بیش از نصف دیوانش به مراثی و مدایح اهل بیت(ع)اختصاص یافته است.در حقیقت صرّاف یکی از 4 شاعر بزرگ مرثیه سرای 100-150 سال اخیر بوده است.
صراف در 17 ربیع الاول سال 1325 در سن 54 سالگی به دنبال یک بیماری طاقت فرسا جهان را وداع می کند.
در عرصه ی غزل،شور انگیز ترین و لطیف ترین غزل های زبان ترکی به زبان ساده و بیانی شیوا و عاطفی از ذوق و قریحه ی سرشارصراف تراوش کرده است.در زمینه ی مدح،مرثیه و ثنا گستری آل علی(ع)بی شک صراف از مردمی ترین و دلسوخته ترین شاعران شیعی است.
تعبیرات پیچیده و کلمات مهجور و فضل فروشانه از ساحت شعر او به دور است.البته صراف،سادگی زبان و روانی بیان را با سَیَلان عاطفه،روشنی اندیشه و صنایع ادبی در هم آمیخته و با استفاده از صنایع لفظی و معنوی همچون تشبیه،حقیقت و مجاز،طباق،مراعات النظیر،لف و نشر،تجنیس،ارسال المثل و... سخن را غنا و استحکام بخشیده و به نهایت شیوایی و زیبایی رسانده است.با آوردن گوهر های معانی بکر و با الهام از ملکوت روشنی بخش فکر،بر بار معرفتی شعرش افزوده و با دمیدن روح احساس و عاطفه و ساختن تصاویر دل انگیز و تشبیهات رنگارنگ . گاه با نازک خیالی به شیوه ی شاعران سبک هندی کلام خود را دلنشین و ماندگار کرده است.
نمونه ای از صنعت ارسال المثل، در اوج تأثیر گذاری:
دئدیم:حکمت ندور آتدون منی،اغیاره یار اولدون؟
دئدون:بو نکته یه ال وورما"حکمتدن سؤال اولماز"
سنی جان تک آلام آغوشیمه فرضاً نئدور عیبی
دئدیلر رسمیدور:"فرض محال آخر محال اولماز"
اخبار ، گزارشات ، عکسها و فیلم های خود را برای ما ارسال دارید . برای ارسال میتوانید از طریق آدرس تلگرامی یا ایمیل استفاده کنید.