3 مهر 1397
فقرا با درد بسیار زندگی می کنند؛ هیچ افتخاری بر یک شهر و شهروندانش بزرگ تر آن نیست که شهر انسان محورشان آلام این چنین کمتر داشته باشد. تیم فوتبال ، والیبال و ... یک صندلی برای یک فرد صاحب آشنا ، در رسوایی ماجرای مرگ مردی که 20 دقیقه بر روی زمین از سرش خون جاری می شود و جان می سپارد و وجدان عمومی فقط به عکس برداری از آن می پردازد. هیچ بها و ارزشی در برابر انسان و کرامت او ندارند.
تبریز امروز:
ملیسا تازه از بازی دست کشیده بود ؛ او چهار سال داشت، با مادرش صحبت می کردند ، تلفن خانه شان زنگ زد ، مادرش ناگهان بر روی زمین افتاد .
مادر بزور در بی حالی دخترش را نگه داشت و .....
فردا همه شنیدند که پدر جوان ملیسا کوچولو دختر شاد کوچه ، در حین کار آرماتوربندی بر اثر سانحه حین کار و افتادن از نردبان کشته شده است.
***
علی آقا از ان روز به بعد دیگر نتوانست آرماتوربندی کند ؛ سوگ پسرش هر روز برایش تکرار می شد. اوکه یک صنعتگر ماهر و قابل بود در سوگ پسرش فرو پاشید.
ملیسا را با علی آقا زیاد می دیدم ، با بازیگوشی بچگانه اش همیشه لی لی بازی می کرد.
و علی آقا کارساده ای را بدون بیمه و ... برای خودش پیدا کرده بود و در یک ساختمان نگهبانی می کرد.
***
دیروز شبکه های اجتماعی تبریز بی رحمانه از جان باختن مردی در جلو چشمان دیگر مردمان در کنار بیمارستان خصوصی و بر روی زمین خبر دادند.
مردی که مرگ را در قاب و تصویر فقر نشان می داد. او در حال جستجوی زباله ها درساعت یک بامداد در تصادف با یک خودرو تیره روی زمین می افتد ؛ خون از سرش جاری می شود و پیشتر از امدادگران ، گوشی بدستان از مرد در حال احتضار عکس و فیلم می گیرند و در تیرگی شب تار و سرد حاضر به مدد رسانی اش نمی شوند .
امروز علی آقا را دیدم ، ناراحت بود، از او حالش را پرسیدم گفت آقا ذولفقار پدر بزرگ مادری ملیسا دیشب ساعت یک بامداد بر اثر تصادف کشته شده است.
***
ملیسا برای بار دوم بی پدر شد ، پدر بزرگ هم از کنارش رفت و یک خانواده بدون سرپرست و بدون درامد و بدون بیمه باقی ماندند. آقا " ذوالفقار عابد" مسئولیت نگهداری 3 فرزند دیگرش را نیز عهده دار بود که زندگی را با جمع کردن زباله و فروش آن سپری می کرد.
***
فقرا با درد بسیار زندگی می کنند؛ هیچ افتخاری بر یک شهر و شهروندانش بزرگ تر آن نیست که شهر انسان محورشان آلام این چنین کمتر داشته باشد. تیم فوتبال ، والیبال و ... یک صندلی برای یک فرد صاحب آشنا ، در رسوایی ماجرای مرگ مردی که 20 دقیقه بر روی زمین از سرش خون جاری می شود و جان می سپارد و وجدان عمومی فقط به عکس برداری از آن می پردازد. هیچ بها و ارزشی در برابر انسان و کرامت او ندارند.
توفیق وحیدی آذر
اخبار ، گزارشات ، عکسها و فیلم های خود را برای ما ارسال دارید . برای ارسال میتوانید از طریق آدرس تلگرامی یا ایمیل استفاده کنید.