خبر های ویژه

رایحه‌ها و صداهای نوستالژیک تبریز: چاشنی خاطره‌ها و تعلق خاطر

26 خرداد 1404

شیر گوسفند پرچرب کوهستان عینالی

24 خرداد 1404

ترور کنسول آلمان کورت وسترو ، در نیمه ظهر 13 خردادماه 1299 در تبریز

12 خرداد 1404

بالابر یا همان آسانسور خراب پل عابرپیاده ایستگاه مترو استاد شهریار

9 خرداد 1404

حقوق کودک ، حقوق انسان! کدام حقوق؟

5 خرداد 1404

تخریب خانه تاریخی دوره قاجار در تبریز

24 اردیبهشت 1404

هوا آلوده است ! همه جا تعطیل است!

24 اردیبهشت 1404

سدخاموش ! سد شهید مدنی بر روی زمین های مجاور گسل تبریز

28 فروردین 1404

انتقال سریع گوشت های یارانه ای از فروشگاه بزرگ

9 فروردین 1404

قاچاق طلا از معادن ورزقان/ غیربومی‌ها به جستجوی طلا آمده‌اند

14 اسفند 1403

محلول پاشی برای برف و یخ زدایی در تبریز وارد فضای سبز و پای درختان می شود

11 اسفند 1403

مقصر کیست ؟ رانندگی بر خلاف مسیر و ایجاد تصادف و سانحه برای دیگران

9 اسفند 1403

پیشگیری از بروز سانحه ی سقوط درمسیر پرخطر پایان یولی

28 بهمن 1403

تغییر بافت یا تخریب یک شهرک انسان محور در تبریز

26 بهمن 1403

باغ باید سبز بماند ، این حق درخت و مردم است

14 بهمن 1403

تراژدی مرگ پاکبانی بر روی پل در تبریز

16 دی 1403

7 آذر 1401

نورهای شاد در تیرگی شب مرد بادکنک فروش

زیبایی میدان با بادکنک های مرد جوان

چراغ های رنگین بادکنک هایش روشنایی خاصی به میدان داده بود ، کسی آن اطراف نبود نه کودکی که بادکنک منور بخواهد و نه عابری یا ماشین ! یک فلکه بالاتر از میدان ائل گلی ایستاده بود فقط ایستادنش در کنار میدان جلوه ای زیبا به آنجا داده بود ! نه رنگی برای جدول های پیاده رو لازم بود و نه تزیین بیهوده ای ! و نه هزینه ای از جیب مردم ! یک مرد جوان با یک دسته بادکنک نورانی ! مرد جوان آرام که از صبح مونتاژ بادکنک ها را انجام داده بود و در شب و تیرگی هایش دنبال مشتری بود، آنجا ایستاده بود ، من هم در تاریکی شب روی نیمکت نشسته بودم ! ده ها دقیقه ایستاد ، دیگر کسی پیدایش نمی شود ! پس راه افتادن و رفتن را تدبیر نمود ، هوای آذرماه، آن هم در ائل گولی سردتر می نمود ! کمی راه افتاد ، اما چند قدم نه بیشتر ! باز ایستاد ! اما کسی آن طرف ها نبود ، صدای شادمانی و گرمای زندگی به گوش نمی رسید! تصمیمش را گرفت و با قدم های محکم در تیرگی شب کم کم دورتر شد تا آنجا که تنها نوری ضعیف از بادکنک های روی دوش او دیده می شود و تیرگی شب نور بادکنک ها را بلعید!

تبریز امروز:

توفیق وحیدی آذر -Tofigh Vahidi Azar-بادکنک های رنگی

چراغ های رنگین بادکنک هایش روشنایی خاصی به میدان داده بود ، کسی آن اطراف نبود نه کودکی که بادکنک منور بخواهد و نه عابری یا ماشین ! یک فلکه بالاتر از میدان ائل گلی ایستاده بود فقط ایستادنش در کنار میدان جلوه ای زیبا به آنجا داده بود ! نه رنگی برای جدول های پیاده رو لازم بود و نه تزیین بیهوده ای ! و نه هزینه ای از جیب مردم ! 

یک مرد جوان با یک دسته بادکنک نورانی !

مرد جوان آرام که از صبح مونتاژ بادکنک ها را انجام داده بود و در شب و تیرگی هایش دنبال مشتری بود، آنجا ایستاده بود ، من هم در تاریکی شب روی نیمکت نشسته بودم ! ده ها دقیقه ایستاد ، دیگر کسی پیدایش نمی شود ! پس راه افتادن و رفتن را تدبیر نمود ، هوای آذرماه، آن هم در ائل گولی سردتر می نمود !

 

کمی راه افتاد ، اما چند قدم نه بیشتر ! باز ایستاد ! اما کسی آن طرف ها نبود ، صدای شادمانی و گرمای زندگی به گوش نمی رسید! تصمیمش را گرفت و با قدم های محکم در تیرگی شب کم کم  دورتر شد تا آنجا که تنها نوری ضعیف از بادکنک های روی دوش او دیده می شود و تیرگی شب نور بادکنک ها را بلعید!

 

توفیق وحیدی آذر

 

ارتباط با تبریز امروز

اخبار ، گزارشات ، عکسها و فیلم های خود را برای ما ارسال دارید . برای ارسال میتوانید از طریق آدرس تلگرامی یا ایمیل استفاده کنید.

info@tabriz-emrooz.ir

اشتراک در خبرنامه

برای اطلاع از آخرین خبرهای تبریز امروز در کانال تلگرام ما عضو شوید.

کانل تلگرام تبریز امروز

فرم تماس با تبریز امروز

کلیه حقوق این سایت متعلق به پایگاه خبری تبریز امروز بوده و استفاده از مطالب آن با ذکر منبع بلامانع است.
طراحی وتولید توسططراح وب سایت