7 آذر 1401
چراغ های رنگین بادکنک هایش روشنایی خاصی به میدان داده بود ، کسی آن اطراف نبود نه کودکی که بادکنک منور بخواهد و نه عابری یا ماشین ! یک فلکه بالاتر از میدان ائل گلی ایستاده بود فقط ایستادنش در کنار میدان جلوه ای زیبا به آنجا داده بود ! نه رنگی برای جدول های پیاده رو لازم بود و نه تزیین بیهوده ای ! و نه هزینه ای از جیب مردم ! یک مرد جوان با یک دسته بادکنک نورانی ! مرد جوان آرام که از صبح مونتاژ بادکنک ها را انجام داده بود و در شب و تیرگی هایش دنبال مشتری بود، آنجا ایستاده بود ، من هم در تاریکی شب روی نیمکت نشسته بودم ! ده ها دقیقه ایستاد ، دیگر کسی پیدایش نمی شود ! پس راه افتادن و رفتن را تدبیر نمود ، هوای آذرماه، آن هم در ائل گولی سردتر می نمود ! کمی راه افتاد ، اما چند قدم نه بیشتر ! باز ایستاد ! اما کسی آن طرف ها نبود ، صدای شادمانی و گرمای زندگی به گوش نمی رسید! تصمیمش را گرفت و با قدم های محکم در تیرگی شب کم کم دورتر شد تا آنجا که تنها نوری ضعیف از بادکنک های روی دوش او دیده می شود و تیرگی شب نور بادکنک ها را بلعید!
تبریز امروز:
چراغ های رنگین بادکنک هایش روشنایی خاصی به میدان داده بود ، کسی آن اطراف نبود نه کودکی که بادکنک منور بخواهد و نه عابری یا ماشین ! یک فلکه بالاتر از میدان ائل گلی ایستاده بود فقط ایستادنش در کنار میدان جلوه ای زیبا به آنجا داده بود ! نه رنگی برای جدول های پیاده رو لازم بود و نه تزیین بیهوده ای ! و نه هزینه ای از جیب مردم !
یک مرد جوان با یک دسته بادکنک نورانی !
مرد جوان آرام که از صبح مونتاژ بادکنک ها را انجام داده بود و در شب و تیرگی هایش دنبال مشتری بود، آنجا ایستاده بود ، من هم در تاریکی شب روی نیمکت نشسته بودم ! ده ها دقیقه ایستاد ، دیگر کسی پیدایش نمی شود ! پس راه افتادن و رفتن را تدبیر نمود ، هوای آذرماه، آن هم در ائل گولی سردتر می نمود !
کمی راه افتاد ، اما چند قدم نه بیشتر ! باز ایستاد ! اما کسی آن طرف ها نبود ، صدای شادمانی و گرمای زندگی به گوش نمی رسید! تصمیمش را گرفت و با قدم های محکم در تیرگی شب کم کم دورتر شد تا آنجا که تنها نوری ضعیف از بادکنک های روی دوش او دیده می شود و تیرگی شب نور بادکنک ها را بلعید!
توفیق وحیدی آذر
اخبار ، گزارشات ، عکسها و فیلم های خود را برای ما ارسال دارید . برای ارسال میتوانید از طریق آدرس تلگرامی یا ایمیل استفاده کنید.