27 شهریور 1401

روز شهریار ، روز شعر و ادب سرزمین

منظومه حیدربابایه سلام نمادی از ارج گذاری انسان و سنت ها و صلح و اخلاق

این سطور آغازین منظومه ای بزرگ در خاورزمین است که به تصویر پردازی زندگی با ترسیم صحنه ای از ایلدیریم همان تندر و روان شدن سیل در روستا و به تماشا ایستادن دخترکان به عبور سیل می پردازد ......... شاعر به شوکت مردمان و ایل سلام می فرستد تا اسم او هم بر زبان ها جاری شود !

تبریز امروز:

محمدحسین شهریار - حلاج اوغلو - تالار شیر و خورشید

حیدربابا ایلدیریملار شاخاندا‬
سئللر سولار شاققیلدییوب آخاندا‬
‫قیزلار اوْنا صف باغلییوب باخاندا‬
‫سلام اولسون شوْکتوْزه ائلوْزه !‬
‫منیم دا بیر آدیم گلسین دیلوْزه
این سطور آغازین منظومه ای بزرگ در خاورزمین است که به تصویر پردازی زندگی با ترسیم صحنه ای از ایلدیریم همان تندر و روان شدن سیل در روستا و به تماشا ایستادن دخترکان به عبور سیل می پردازد ......... شاعر به شوکت مردمان و ایل سلام می فرستد تا اسم او هم بر زبان ها جاری شود !

 حیدربابا ، کهلیک لروْن اوچاندا‬
‫کوْل دیبینن دوْشان قالخوب قاچاندا‬
‫باخچالارون چیچکلنوْب آچاندا‬
‫بیزدن ده بیر موْمکوْن اوْلسا یاد ائله‬
‫آچیلمیان اوْرکلری شاد ائله
شهریار از پرواز کبک ها و فرار خرگوش ها از زیر بوته ها و رستن گل ها می گوید و باز از امکان به یاد آوردن خاطرش می گوید تا دل های پژمرده و ناشکفته شاد شوند !
‫بایرام یئلی چارداخلاری ییخاندا‬‫
‫نوْروز گوْلی ، قارچیچکی چیخاندا‬
آغ بولوتلار کؤینکلرین سیخاندا‬
‫بیزدن ده بیر یاد ائلییه ن ساغ اوْلسون‬
‫دردلریمیز قوْی دیّکلسین ، داغ اوْلسون
او از باد نوروزی که چارداخ ها را واژگون می سازد و بنای کهن را فرو ریخته و بجایش گل نوروزی ( نوروز گولی ) وقارچیچگی ( گلی که از زیر برف بیرون می زند) را می رویاند، می گوید ، از بارش باران از ابر سفید با تعبیر پیراهن سفیدی که چلانده می شود و ...................... می نویسد
او حیدر بابا کوه پای روستا را که سال ها ناظر بر روستا بوده و از پایش "چای " روان است مخاطب قرار می دهد و .... آرزوهای پاک را برای سرسبزی و پرآبی برای چشمه های جوشانش که همانا میهن و سرزمین و همانا زمین است، می کند !

حیدربابا ، گوْن دالووی داغلاسین !‬
اوْزوْن گوْلسوْن ، بولاخلارون آغلاسین !‬
اوشاخلارون بیر دسته گوْل باغلاسین !‬
یئل گلنده ، وئر گتیرسین بویانا‬
بلکه منیم یاتمیش بختیم اوْیانا‬
او می گوید خورشید تنت را گرم کند ، رخسارت خندان شود و چشمه هایت اشک آب بریزند ، تا کودکان سرزمین دسته های گل ببندند و به باد بسپارند تا بخت خاموش "شاعر" همانا انسان بیدار شود


حیدربابا ، سنوْن اوْزوْن آغ اوْلسون !‬
‫دؤرت بیر یانون بولاغ او ْلسون باغ اوْلسون !‬
‫بیزدن سوْرا سنوْن باشون ساغ اوْلسون !‬
دوْنیا قضوْ-قدر ، اؤلوْم-ایتیمدی‬
دوْنیا بوْیی اوْغولسوزدی ، یئتیمدی
او روسفیدی سرزمین را طلب می کند‬ ، چهر گوشه ی آن را باغ و چشمه می خواهد، آرزوی نیبختی ابدی برای آن می کند ولی آلام دنیا را از قضا و قدر تا یتیم شده و از دست دادن فرزند را به عنوان دردها و آلام بشری فراموش نمی کند

او از غریبانه زیستن و دور شدن از سرزمین و سختی هایش می گوید ، از ناتوانی برای بازگشتش بدیار کودکی ها می گوید

حیدربابا ، یوْلوم سنن کج اوْلدی‬

‫عؤمروْم کئچدی ، گلممه دیم ، گئج اوْلدی‬

هئچ بیلمه دیم گؤزللروْن نئج اوْلدی‬
‫بیلمزیدیم دؤنگه لر وار ، دؤنوْم وار‬
‫ایتگین لیک وار ، آیریلیق وار ، اوْلوْم وار

او از گم گشتن ها از فراق و مرگ ناله می کند ، شهریار از پیچ و خم های زندگی می گوید و ................از رفتن زیبایان سرزمین درد می کشد.

حیدربابا ، ایگیت اَمَک ایتیرمز‬
‫عؤموْر کئچر ، افسوس بَرَه بیتیرمز‫
‫نامرد اوْلان عؤمری باشا یئتیرمز‬
‫بیزد ، واللاه ، اونوتماریق سیزلری‫‬
‫گؤرنمسک حلال ائدوْن بیزلری‬

او از جوانمردیها می گوید و از بدفرجامی عمر و زندگی نامرد می سراید ، شهریار از وفاداری و فراموش نکردن خوبان می گوید و از آنان حلیت می طلبد.

حیدربابا ، میراژدر سَسلننده‬
کَند ایچینه سسدن - کوْیدن دوْشنده‬
‫عاشیق رستم سازین دیللندیرنده‬
‫یادوندادی نه هؤلَسَک قاچاردیم‬
‫قوشلار تکین قاناد آچیب اوچاردیم

او از آواز میر اژدر و ساز عاشیق رستم و شادمانی زندگی می گوید و از شادمانی و شور آفرینی نوای موسیقی می نویسد

شنگیل آوا یوردی ، عاشیق آلماسی‬
‫گاهدان گئدوب ، اوْردا قوْناق قالماسی‬
‫داش آتماسی ، آلما ، هیوا سالماسی‬
‫قالیب شیرین یوخی کیمین یادیمدا‬
‫اثر قویوب روحومدا ، هر زادیمدا‬

شهریاز از شنگل آباد و سیب عاشقی سرخ گون معطر باغ و سنگ انداختن و چیدن سیب و به و مهمان ماندن در روستا خاطراتش را می گوید و ...... این ماجرا پایانی ندارد ، چون ماجرا زندگی انسان هاست

منظومه ی شهریار مثالی بی مثل در ترویج فرهنگ انسانی ، صلح ، سنت ها ، احترام به محیط زیست ، مخالفت با جنگ است
او ناجوانمردی را نمی پسندد ....آوای عاشق ، صدای مناجات سید همه جزوی از زندگی هستند ............. شعر شهریار توصیف ناشدنی است و شاید یادگیری زبانش نیز نتواند بسادگی به درک آن کمک کند .............چون بسیار عظیم سروده شده است.
شهریار سال هاست که شاعر مردمان است ،
از تابلوهای رافائل تا ریش های تولستوی در اشعارش آمده اند ، مدرنیته را نکوهش نمی کند ، اما افول ارزش ها را نمی تابد! شعر شهریار همیشه تازه است ، اودردهای امروزین را همچون فیلسوفی بلندنظر شناخته و برآلام سیل آسا خروشیده است ، تا شاید سعادتمندی و شادمانی را برای زندگی مردمانش بیاورد
*
سال هاست که روز شعر و ادب فارسی به مناسبت سالگرد درگذشت شاعر بزرگ شهریار در 27 شهریور ماه روز شعر و اذب نام نهاده اند ، تا فرهیختگی عظیم و توانمندی شاعر و نگاه پاک و مقدس وی به زندگی انسان مکتوم باقی نماند و این چه کار بزرگی بوده است .

 

ارتباط با تبریز امروز

اخبار ، گزارشات ، عکسها و فیلم های خود را برای ما ارسال دارید . برای ارسال میتوانید از طریق آدرس تلگرامی یا ایمیل استفاده کنید.

info@tabriz-emrooz.ir

اشتراک در خبرنامه

برای اطلاع از آخرین خبرهای تبریز امروز در کانال تلگرام ما عضو شوید.

کانل تلگرام تبریز امروز

فرم تماس با تبریز امروز

کلیه حقوق این سایت متعلق به پایگاه خبری تبریز امروز بوده و استفاده از مطالب آن با ذکر منبع بلامانع است.
طراحی وتولید توسططراح وب سایت