من نمی دانستم معنی هرگز را

سایه ای که همواره خواهد ماند

تاریخ انتشار : ۰۴:۰۲ ۱۹-۰۵-۱۴۰۱

هوشنگ ابتهاج شعر خود را سرود و همچون تندیسی عظیم بر زمین نهاد و رفت ، آن چنان که سایه اش هرگز از زمین نخواهد رفت ........................ من نمی دانستم معنی هرگز را .....اما دیگر او نخواهد آمد

تبریز امروز:

من نمی دانستم معنی هرگز را

هوشنگ ابتهاج شعر خود را سرود و همچون تندیسی عظیم بر زمین نهاد و رفت ، آن چنان که سایه اش هرگز از زمین نخواهد رفت ........................ من نمی دانستم معنی هرگز را .....اما دیگر او نخواهد آمد....

 

خانه دلتنگِ غروبی خفه بود
مثلِ امروز که تنگ است دلم
پدرم گفت چراغ
و شب از شب پُر شد
من به خود گفتم یک روز گذشت
مادرم آه کشید؛
«زود بر خواهد گشت.»
ابری آهسته به چشمم لغزید
و سپس خوابم برد
که گمان داشت که هست این همه درد
در کمینِ دلِ آن کودکِ خُرد
آری، آن روز چو می رفت کسی
داشتم آمدنش را باور
من نمی دانستم
معنیِ «هرگز» را
تو چرا بازنگشتی دیگر؟
آه ای واژه ی شوم
خو نکرده ست دلم با تو هنوز
من پس از این همه سال
چشم دارم در راه
که بیایند عزیزانم، آه


نظرات کاربران


@