اریش ازر هنرمند آلمانی ؛ متن از توفیق وحیدی آذر

قصه های من و بابام -دعوا و آشتی

تاریخ انتشار : ۰۲:۵۰ ۲۱-۰۹-۱۴۰۰

توی کوچه با پسر همسایه مان بگو مگو مان شد و چند تا هم مشت به طرف هم پرتاب کردیم ، او منو زد و من هم او را ! هردو تا بطرف خانه دویدیم ، من ماجرا را به بابام گفتم و بابام با عصبانیت دست من را گرفت و به طرف خانه همسایه راه افتاد. در راه دیدیم ، پسر همسایه هم با پدرش در حال آمدن به طرف خانه ما هستند ! بابام و پدر او با هم شروع به صحبت کردند ، سپس صدایشان کم کم بلندتر شد و ناگهان با هم گلاویز شدند وبه همدیگر مشت و ضربه می زدند .اما من و پسر همسایه مان که از تماشای این سر و صداها و دعوا خسته شده بودیم ، با هم شروع به بازی کردیم ! آنها کتک کاری می کردند و ما هم مشغول شادمانی بودیم.

 تبریز امروز:

 

 توی کوچه با پسر همسایه مان بگو مگو مان شد و چند تا هم مشت به طرف هم پرتاب کردیم ، او منو زد و من هم او را ! هردو تا بطرف خانه دویدیم ، من ماجرا را به بابام گفتم و بابام با عصبانیت دست من را گرفت و به طرف خانه همسایه راه افتاد. در راه دیدیم ، پسر همسایه هم با پدرش در حال آمدن به طرف خانه ما هستند ! بابام و پدر او با هم شروع به صحبت کردند ، سپس صدایشان کم کم بلندتر شد و ناگهان با هم گلاویز شدند وبه همدیگر مشت و ضربه می زدند .اما من و پسر همسایه مان که از تماشای این سر و صداها و دعوا خسته شده بودیم ، با هم شروع به بازی کردیم ! آنها کتک کاری می کردند و ما هم مشغول شادمانی بودیم. 

 

                                                         戰爭與和平 War and peace

قصه های من و بابام - اریش ازر- Erich Ohser- Vater und Sohn-War and Peace

①「哼,讓你笑話我!」「誰怕誰!」
「Hmm……make funof me!」「Chic-ken!

قصه های من و بابام - اریش ازر- Erich Ohser- Vater und Sohn

②「老爸,小胖子欺負我!」
「Dad, fatty bullied me!

قصه های من و بابام - اریش ازر- Erich Ohser- Vater und Sohn

③「敢欺負我兒子,找他算賬去!」
「How dare he bully my son!Where is he?」

قصه های من و بابام - اریش ازر- Erich Ohser- Vater und Sohn

④「是你兒子先動手的!」
「Your son started it!」

قصه های من و بابام - اریش ازر- Erich Ohser- Vater und Sohn

⑤「撒謊!」
「Liar, it was your son!」

قصه های من و بابام - اریش ازر- Erich Ohser- Vater und Sohn

⑥兩個爸爸爭執不下,打得不可開交,旁邊兩個小夥伴卻早已經和
好如初了。
While both fathers are still fighting, two little ones have already played
together.

 

اثر  اریش ازر

متن از توفیق وحیدی آذر


نظرات کاربران


@