تبریز امروز:
⬅️ در سال 1328 آقاي بهيج تقيالدين وزير کشاورزي لبنان شد. وقتي برادرش سعيد تقيالدين اين خبر را شنيد، در نامهاي به برادر وزيرش نوشت:
«سلام عليكم، برادر بهيج، شنيدم وزير شدي، اين پست و مقام براي خانواده و منطقه ما بسي افتخار و سربلندي است، ولي دوست دارم مطلبي را به تو يادآور شوم.
وقتي من و تو کوچک بوديم براي خوابيدن در رختخواب کنار باباي خدا بيامرز از همديگر سبقت ميگرفتيم. به ياد دارم بابا اول دستان ما را بو ميکرد تا مطمئن شود بعد از صرف شام دستانمان را شستهايم، وقتي مطمئن ميشد، دستان ما پاکند اجازه ميداد کنارش بخوابيم. الان پدر مرحوم ما در زير خاک آرميده و شکي نيست که ما هم به زودي در کنار او خواهيم خوابيد، پس بهشدت سعي کن دستت پاک بماند، تا بتواني در کنار او با آرامش بخوابي!»
نصيحت زيبائي است که هرچند از متون ديني گرفته شده ولي چون به صورت مصداقي در روزگار معاصر به مرحله عمل رسيده، از اهميت کاربردي زيادي برخوردار است. لبنان، اکنون در بخش حکمراني گرفتار مفاسد زيادي است که پاکدست نبودن يکي از آنهاست. پاکدست نبودن، مهمترين عامل فراهم ساختن زمينه براي پيدايش ساير مفاسد به ويژه وابسته شدن فعالان سياسي و کارگزاران دولتي به بيگانگان است، بيماري خطرناکي که اکنون در بسياري از کشورهاي اسلامي دامنگير بسياري از دولتمردان است.
پيروزي انقلاب اسلامي در ايران، اين زمينه را فراهم ساخت که حکمراني در کشور ما در اختيار «پاکدستان» باشد. تأسيس نظام جمهوري اسلامي توسط امام خميني، با همين هدف صورت گرفت و تأکيد فوقالعاده ايشان بر ضرورت تهذيب نفس توسط کارگزاران نظام نيز به اين دليل بود که در اين نظام، مسئوليتها در اختيار کساني باشد که پاکدست هستند و منافع و مصالح مردم و کشور را بر منافع خود و جناح و گروه خود مقدم ميدارند. واقعيت اينست که در سالهاي اول بعد از تأسيس نظام جمهوري اسلامي همين خواسته در ميدان عمل تأمين شد و در بخشهاي مختلف تقنيني، اجرائي و قضائي و ساير دستگاهها انسانهاي باتقوا، خدوم، پرتلاش و پاکدست در مصادر امور قرار گرفتند و تا آنجا که توانستند براي تأمين منافع کشور و مردم تلاش کردند. در همان زمان هم افراد ناخالص در ميان مسئولين وجود داشتند که از يکطرف درصدد پر کردن جيبهاي خود بودند و از طرف ديگر در کار افراد خدمتگزار و پاکدست اخلال ميکردند. در آن دوران، غلبه با پاکدستان بود و به همين دليل از اختلاس و ارتشاء و چپاول بيتالمال خبري نبود. اين مفاسد از زماني به وجود آمدند که رقابتهاي ناسالم در عرصه کسب قدرت، جاي ايثار و گذشت را گرفتند و عمل به فرمان الهي «إِنَّ اللهَ يَأمُرُكُمْ أنْ تُؤَدُّوا الْأمَانَاتِ إِلَى أهْلِهَا» توسط واگذارکنندگان مسئوليتها و دستگاههاي نظارتي به فراموشي سپرده شد.
در دهههاي اخير، تلاش براي مبارزه با فساد، بسيار مورد تأکيد قرار گرفت ولي هيچ اقدامي براي شايسته گزيني که مقدمه شايسته سالاري است صورت نگرفت. انتخاباتها تحت تأثير گزينشهاي سليقهاي و يکجانبهنگر قرار گرفتند و در اين گردونه انحصاري، بسياري از افراد شايسته از گردونه خارج شدند. در انتصابات، رفيق گزيني، قوم و خويش گزيني و جناح گزيني جايگزين شايسته گزيني شدند و نتيجه اين شد که شايسته سالاري بطور کامل منزوي شد. در چنين شرايطي بود که پاکدستي به کيميائي دست نيافتني تبديل شد و ديو بيرحم مفاسد اقتصادي رخ نمود و زمينه را براي بحران اقتصادي، زد و بندهاي سياسي، بيعدالتي و رشد فاصله طبقاتي فراهم ساخت.
اشتباه اساسي اين بود که فکر ميکرديم افراد را بعد از رسيدن به مسئوليتها تشويق به تهذيب نفس و خودسازي کنيم تا پاکدست باشند، در حالي که راه درست اين بود که ابتدا افراد مهذب تربيت ميکرديم و سپس به آنها مسئوليت ميداديم. کساني که بدون تهذيب نفس به قدرت برسند، اسير زرق و برق دنيا و وسوسههاي ناشي از قدرت ميشوند و احتمال ساخته شدن و تهذيب نفس براي آنها نزديک به صفر است. بنابراين، اگر خواهان حکمراني پاکدستان هستيم بايد در روشي که تاکنون داشتهايم تجديد نظري اساسي به عمل آوريم و بعد از تربيت مديران مهذب، چينشها را از اول شروع کنيم.