تبریز امروز:
سوالی که درباره نوجوانان و رسانه های اجتماعی نپرسیم آیا اصلاً باید از این خدمات استفاده کنند؟ توسط کال نیوپورت 9 نوامبر 2021
یک آیفون داخل یک پاکت سیگار. تصویر توسط بن دنزر
مشکل از اواسط سپتامبر سال گذشته شروع شد، زمانی که وال استریت ژورنال افشاگری را با عنوان "فیسبوک می داند که اینستاگرام برای دختران نوجوان سمی است، اسناد شرکت نشان می دهد" منتشر کرد. این مقاله فاش کرد که فیس بوک اطلاعات آزاردهنده ای را در مورد تأثیر سرویس اینستاگرام خود بر کاربران جوان شناسایی کرده است. این گزارش به ارائهای گزارش داخلی اشاره کرد که توسط یک افشاگر ناشناس به روزنامه ارسال شد، که شامل اسلایدی بود که ادعا میکرد «سی و دو درصد از دختران نوجوان میگویند که وقتی نسبت به بدن خود احساس بدی میکنند، اینستاگرام حالشان را بدتر میکند». اسلاید دیگری نتیجهگیری صریحتری ارائه کرد: «نوجوانان اینستاگرام را به دلیل افزایش میزان اضطراب و افسردگی سرزنش میکنند. این واکنش در همه گروه ها بی انگیزه و ثابت بود.» این افشاگری ها طوفان رسانه ای را به راه انداخت. مقاله ای در واشنگتن پست که در روزهای پس از انتشار ژورنال منتشر شد، اعلام کرد: اینستاگرام برای بچه هاحتی بدتر از آن چیزی است که ما فکر می کردیم . در مقاله ای در بوستون گلوب ادعا شده است: «این فقط دختران نوجوان نیستند-اینستاگرام برای همه سمی است». نیویورک پست خاطرنشان کرد: به نظر می رسد اظهارات عمومی زاکربرگ در مورد تأثیرات پلتفرم او بر سلامت روان با یافته های داخلی فیس بوک در تضاد باشد. مارک زاکربرگ در یک پست تحقیرآمیز که در حساب فیس بوک خود منتشر کرد، اظهار داشت که انگیزه های شرکت او "تعریف نادرست" شده است. او نوشت، این واقعیت که فیس بوک در حال انجام این تحقیق بود، نشان می دهد که این شرکت به تأثیر سلامت محصولات خود اهمیت می دهد. زاکربرگ همچنین به دادههای موجود در اسلایدهای فاش شده اشاره کرد که نشان میدهد چگونه در یازده مورد از دوازده مورد مورد مطالعه (مانند تنهایی و مسائل مربوط به خوردن)، بیشتر دختران نوجوان گفتند که اینستاگرام به جای آسیب رساندن به آن ها کمک کرده است. با این حال، در پسزمینه، این شرکت کار روی یک سرویس جدید اینستاگرام کودکان Instagram Kids را متوقف کرد.
این پاسخ های شرکتی برای مهار انتقاد کافی نبود. در اوایل اکتبر، افشاگر در مصاحبه ای در "60 Minutes" علنی شد و فاش کرد که فرانسیس هاوگن، دانشمند داده است که برای فیس بوک در مورد مسائل مربوط به دموکراسی و اطلاعات غلط کار کرده است. دو روز بعد، هاوگن بیش از سه ساعت در برابر یک کمیته فرعی سنا شهادت داد و استدلال کرد که تمرکز فیس بوک بر رشد بر روی پادمان ها منجر به "تفرقه بیشتر، آسیب بیشتر، دروغ های بیشتر، تهدیدهای بیشتر و جنگ بیشتر" شده است. در یک لحظه نادر از دو حزب، اعضای دموکرات و جمهوری خواه کمیته فرعی به نظر می رسید موافق بودند که این پلتفرم های رسانه های اجتماعی یک مشکل هستند. رئیس کمیته فرعی، سناتور ریچارد بلومنتال از کانکتیکات، در یک کنفرانس مطبوعاتی پس از شهادت هاوگن اظهار داشت: «همه نقاط کشور آسیبهایی را دارند که فیسبوک و اینستاگرام به آنها وارد میکنند». این دور از اولین باری است که فیس بوک با بررسی دقیق مواجه می شود. با این حال، چیزی که در مورد این توده خاص مرا تحت تأثیر قرار داد، کمتر لحن آن بود - که تقریباً یکنواخت منفی بود - تا چیزی که گم شده بود. تفسیری که به گزارش ژورنال واکنش نشان داد سریعاً خواستار مجازات و محدودیت در فیس بوک شد. در بسیاری از موارد، نویسندگان از فقدان چنین مجازاتی که تا به امروز وضع شده بود، غرق ناامیدی میشدند. در مقالهای از واشنگتن پست آمده است: «هم دموکراتها و هم جمهوریخواهان سالها فیسبوک را مورد انتقاد قرار دادهاند، در حالی که نظرسنجیها نشان میدهد که این شرکت عمیقاً در میان مردم محبوبیت ندارد». علیرغم آن، برای به نتیجه رساندن این شرکت کار کمی انجام شده است. با این حال، آنچه عمدتاً در این بحث وجود ندارد، بررسی طبیعیترین پاسخ به افشای اطلاعات در مورد آسیبهای احتمالی اینستاگرام است: آیا بچهها اصلاً باید از این خدمات استفاده کنند؟ لحظه ای در سال 2018، در مراحل اولیه رسوایی کمبریج آنالیتیکا بود که هشتگ #DeleteFacebook شروع به ترند کرد. ترک این سرویس پاسخی منطقی به انبوه اتهاماتی بود که فیس بوک با آن روبه رو بود، مانند اعتیاد مهندسی شده، نقض حریم خصوصی و نقش آن در دستکاری زندگی مدنی. اما این هشتگ خیلی زود قدرت خود را از دست داد و اشتهای دور شدن از رسانه های اجتماعی کاهش یافت. مقالات نوسان بزرگ Zeitgeist - مانند داستان آتلانتیک 2017 که پرسیده بود «آیا گوشیهای هوشمند نسلی را نابود کردهاند؟» - جای خود را به بحثهای کوچکتر متمرکز بر سیاستگذاری درباره پاسخهای نظارتی مخفیانه و تفاوتهای ظریف استراتژیهای تعدیل محتوا داد. این تغییر فرهنگی به فیس بوک کمک کرده است. واقعیت این است که جوانان از فناوری استفاده می کنند. به این فکر کنید که چند کودک در سن مدرسه تلفن دارند.» شرکت های فناوری به جای نادیده گرفتن این موضوع، باید تجربیاتی ایجاد کنند که نیازهای آنها را برآورده کند و در عین حال آنها را ایمن نگه دارد.
بسیاری از سیاستمداران و کارشناسانی که به افشاگریهای فیسبوک پاسخ میدهند، به طور ضمنی این فرض زاکربرگ را میپذیرند که این ابزارها اینجا باقی ماندهاند، و تنها چیزی که باقی میماند بحث در مورد نحوه عملکرد آنهاست. با این حال، مطمئن نیستم که ما باید آنقدر سریع از بررسی ضرورت این فناوریها در زندگیمان دست بکشیم، بهویژه زمانی که آنها بر رفاه فرزندانمان تأثیر میگذارند. در تلاش برای زنده نگه داشتن این بخش از گفتگو، با چهار کارشناس دانشگاهی - که از هر دو طرف بحث جاری در مورد آسیب های ناشی از این پلت فرم ها انتخاب شده بودند - تماس گرفتم و با مقدمه یا دستورالعمل کمی از آنها سؤالی را پرسیدم که در این زمینه وجود نداشت. بسیاری از پوشش های اخیر افشاگری های فیسبوک: آیا نوجوانان باید از رسانه های اجتماعی استفاده کنند؟ من انتظار پاسخ اجماعی را نداشتم، اما فکر میکردم که حداقل تعیین مرزهای چشمانداز فعلی نظر کارشناسان در مورد این موضوع مهم مهم است. من با جاناتان هیدت روانشناس اجتماعی شروع کردم که در سال های اخیر در محافل دانشگاهی و عمومی به عنوان یکی از برجسته ترین مدافعان مسائل پیرامون رسانه های اجتماعی و سلامت روان نوجوانان ظاهر شده است. هایت در پاسخ به سوال صریح من، تمایز ظریفی بین فناوری ارتباطات و رسانه های اجتماعی قائل شد. او به من گفت: "ارتباط مستقیم با دوستان عالی است." ارسال پیامک، زوم، فیس تایم و اسنپ چت چندان بد نیستند. نگرانی واقعی او پلتفرم هایی بود که به طور خاص مهندسی شده بودند تا «چشم های کودک را تا زمانی که ممکن است در جریانی بی پایان از مقایسه اجتماعی و جستجوی اعتبار از سوی غریبه ها به صفحه نمایش نگه دارند» - پلتفرم هایی که کاربر را به عنوان محصول می بینند. نه مشتری! چگونه اجازه دادیم اینستاگرام و TikTok بخش بزرگی از زندگی این همه یازده ساله شوند؟ او درخواست . ویدئو از نیویورکر کرد من همچنین با آدام آلتر، استاد بازاریابی در مدرسه بازرگانی استرن نیویورک، صحبت کردم که با انتشار کتاب خود در سال 2017 با زمانبندی تصادفی، «مقاومناپذیر»، که مکانیسمهای محصولات دیجیتال اعتیادآور را بررسی میکرد، وارد بحث رسانههای اجتماعی شد. . او پاسخ داد: "بیش از یک راه برای پاسخ به این سوال وجود دارد، و بیشتر آنها به خیر اشاره می کنند." آلتر گفت که او همین درخواست را به صدها والدین ارائه کرده است و "به نظر نمی رسد هیچ یک از آنها از استفاده نوجوانانشان از رسانه های اجتماعی خوشحال باشند." بسیاری از نوجوانانی که او با آنها صحبت کرده است ناراحتی مشابهی را تایید کرده اند. آلتر استدلال کرد که ما نباید این گزارش های خود را نادیده بگیریم: "اگر آنها احساس ناراحتی می کنند و می توانند این ناراحتی را بیان کنند، حتی این به تنهایی نشان می دهد که مشکل ارزش جدی گرفتن دارد." وی در ادامه افزود: حل این مسائل لزوماً آسان نیست. او ابراز نگرانی کرد، برای مثال، در مورد دشواری تلاش برای دور کردن یک نوجوان از رسانه های اجتماعی در صورتی که اکثر همسالان آنها از این پلت فرم ها برای سازماندهی زندگی اجتماعی خود استفاده می کنند. لورنس استاینبرگ، استاد روانشناسی در دانشگاه تمپل و یکی از کارشناسان برجسته جهان در زمینه نوجوانی، در سمت مشکوک تر بحث در مورد آسیب احتمالی به نوجوانان قرار دارد. پس از شهادت هاوگن در سنا، اشتاینبرگ مقالهای را در تایمز منتشر کرد که در آن استدلال میکرد که تحقیقاتی که خدماتی مانند اینستاگرام را به آسیبرسانی مرتبط میکند هنوز توسعه نیافته است و ما باید در مورد تکیه بر شهود محتاط باشیم. او مینویسد: «تحقیقات روانشناختی بارها نشان داده است که ما اغلب خودمان را آنطور که فکر میکنیم درک نمیکنیم. در پاسخ به سوال من، اشتاینبرگ بر ناامیدی خود از ادعاهایی که فکر میکند جلوتر از آنچه که دادهها پشتیبانی میکنند، تاکید کرد. او به من گفت: "مردم مطمئن هستند که استفاده از رسانه های اجتماعی باید مضر باشد." «اما تاریخ مملو از نمونه هایی از چیزهایی است که مردم کاملاً از اشتباه بودن آن علم مطمئن بودند. بالاخره مردم مطمئن بودند که دنیا مسطح است.» تبلیغات یکی دیگر از دانشگاههای برجسته که در مورد حذف رسانههای اجتماعی احتیاط میکند، امی اوربن، محقق دانشگاه کمبریج است که در تجزیه و تحلیل آماری مجموعههای داده بزرگ تخصص دارد. در سال 2019، اوربن، همراه با یک روانشناس تجربی در آکسفورد به نام اندرو پرزیبلسکی، با مطالعه مخالفی که در ژورنال Nature Human Behaviour منتشر کردند، موجی از افکار عمومی را ایجاد کردند. این مقاله یک تکنیک آماری پیشرفته به نام تجزیه و تحلیل منحنی مشخصات را در سه مجموعه داده اجتماعی در مقیاس بزرگ اعمال کرد که حاوی پاسخهای بیش از سیصد و پنجاه هزار نفر بود. Orben و Przybylski بر خلاف نتایج منتشر شده قبلی، تنها یک ارتباط منفی جزئی بین فناوری دیجیتال و رفاه نوجوانان دریافتند. آنها نتیجه میگیرند: «در نظر گرفتن بافت وسیعتر دادهها نشان میدهد که این تأثیرات بسیار کوچک هستند و نمیتوانند تغییر سیاست را تضمین کنند». در پاسخ به سوال من در مورد استفاده نوجوانان از رسانه های اجتماعی، اوربن این نتیجه را تکرار کرد که محققان نباید توصیه های رفتاری ارائه دهند. او به من گفت: «نوجوانان حق دارند آنچه را که میخواهند انجام دهند و آنچه را که مناسب میدانند، انجام دهند. «فکر نمیکنم در این توانایی باشم که بگویم آیا
آنها باید از رسانه های اجتماعی استفاده کنند یا نه." این چهار پاسخ متخصص پاسخ قطعی به این سوال که آیا نوجوانان باید در پلتفرم هایی مانند اینستاگرام شرکت کنند ارائه نمی دهند، اما برخی از بینش های مفید را رمزگذاری می کنند. هسته ابهامات استاینبرگ و اوربن در مورد این موضوع، اعتقاد آنها به این است که ما سیگنال قوی در داده ها نداریم که نشان دهنده یک پیوند واضح بین رسانه های اجتماعی و کاهش رفاه باشد. خواندن ادبیات با جزئیات بیشتر روشن می کند که نباید به این زودی انتظار چنین سیگنال قوی را داشته باشیم. غیر دانشمندان اغلب تصور میکنند که اندازهگیری تأثیر رفتار ساده است: آیا نمیتوانیم نوجوانانی را که از رسانههای اجتماعی استفاده نمیکنند با کسانی که از شبکههای اجتماعی استفاده نمیکنند مقایسه کنیم و ببینیم کدام گروه شادتر است؟ مسئله این است که انسان ها پیچیده هستند. عوامل زیادی بر رفاه تأثیر میگذارند، و بسیاری از این عوامل به روشهای ظریفی با هم مرتبط هستند - شاید دلیل اصلی استفاده شما از رسانههای اجتماعی در دوران نوجوانی این باشد که نسبت به مسائل دیگری که قبلاً شما را غمگین میکنند، احساس بهتری داشته باشید. برای مثال، بلافاصله پس از اینکه اوربن و پرزیبلسکی مطالعه خود را در Nature Human Behaviour منتشر کردند، گروهی از محققان، از جمله هایدت، پاسخی را در همان مجله منتشر کردند و از جمله استدلال کردند که همبستگی منفی جزئی در مقاله اصلی زمانی که به طور قابل توجهی افزایش می یابد. شما رفتار مطالعه شده را از زمان استفاده از صفحه نمایش به طور کلی به استفاده از رسانه های اجتماعی به طور خاص تغییر می دهید. سپس اوربن و پرزیبلسکی با پاسخی به پاسخ پاسخ دادند - و به این ترتیب چرخ آهسته پیشرفت تحقیقات می چرخد. برای یک مطالعه موردی بهویژه ناراحتکننده درباره اینکه گاهی اوقات چقدر طول میکشد تا علیت قطعی بین رفتارها و پیامدهای منفی ایجاد شود، تلاشهای مربوط به ارتباط سیگار کشیدن با سرطان ریه را در نظر بگیرید. اولین مطالعه عمده که ارتباط آماری بین سیگار و سرطان را نشان میدهد، نویسنده هربرت لومبارد و کارل دورینگ از وزارت بهداشت عمومی ماساچوست و دانشکده بهداشت عمومی هاروارد، در سال 1928 منتشر شد. اخیراً به مقالهای در آرشیو مراجعه کردم. اقیانوس اطلس از سال 1956 - تقریباً سی سال بعد - که در آن نویسنده هنوز در تلاش برای متقاعد کردن شکاکانی بود که از انواع عوامل مخدوش کننده که در مطالعات علمی اجتناب ناپذیر هستند، ناراضی بودند. در این مقاله آمده است: «اگر ثابت نشده باشد که تنباکو عامل ایجاد سرطان ریه است، قطعاً نشان داده شده است که در صحنه جرم بوده است.» پس این ما را کجا رها می کند؟ اگر علم هنوز آماده نیست تا به ما پاسخ قطعی در مورد تأثیر رسانه های اجتماعی بر نوجوانان بدهد، پس امی اوربن درست می گوید که در نقش خود به عنوان یک دانشمند، نمی تواند به شما بگوید چه کاری انجام دهید. با بچه هایت اما این موضوعی نیست که ما باید آن را کاملاً به علم موکول کنیم. برخلاف رشد سلولهای سرطانی ریه که به سختی قابل تشخیص هستند، وقتی صحبت از رفاه نوجوانان میشود، ما بهعنوان والدین یا مربیان اغلب میتوانیم آنچه را که به نظر میرسد تفاوت ایجاد میکند به وضوح مشاهده کنیم. حتی مستقیم تر، می توانیم از خود نوجوانان بپرسیم. همانطور که آدام آلتر اشاره کرد، چت کردن در مورد رسانه های اجتماعی با این گروه ها قبل از شروع زنگ هشدار زمان زیادی نمی برد. به عبارت دیگر، برای کشف تأثیرات منفی بالقوه اینستاگرام نیازی به تجزیه و تحلیل منحنی مشخصات ندارید—فقط از هر دختر نوجوانی بپرسید. البته، حتی با توجه به سطح بالای نگرانی در مورد این ابزارها، پاسخ درست هنوز مشخص نیست. ممکن است معلوم شود که بهترین راه رو به جلو این است که با رسانه های اجتماعی نوجوانان مانند سیگار کشیدن نوجوانان رفتار کنیم و فرهنگ خود را به گونه ای تغییر دهیم که به طور کلی از آن جلوگیری کنیم. با این حال، ممکن است به یک رویکرد ظریفتر نیاز باشد، جایی که فرهنگ خود را تغییر دهیم تا انتخاب نکردن از رسانههای اجتماعی را آسانتر کنیم، و به زیرمجموعهای از افرادی که به طور نامتناسبی از تأثیرات آن رنج میبرند، این امکان را میدهیم که از نظر اجتماعی فرار کنند. از فناوری هایی که آنها را متزلزل می کند. با این حال، آنچه واضح است این است که صرف نظر از اینکه در نهایت به چه پاسخ هایی می رسیم، باید به بحث در مورد این سؤالات اساسی ادامه دهیم. همانطور که زاکربرگ در پست دفاعی خود تاکید کرد، او می خواهد ما بپذیریم که محصولات او اجتناب ناپذیر هستند و ما چاره ای نداریم جز اینکه به بحث در مورد ویژگی ها و پادمان های آنها بپردازیم. ممکن است فکر کنیم وقتی رهبران آنها را در جلسات کنگره سیخ می کنیم یا در مورد کاستی های سیاست های اعتدال آنها می نویسیم واقعاً به این غول های رسانه های اجتماعی می چسبیم، اما به نوعی، این پاسخ مهلت می دهد زیرا گفتگویی را که این شرکتها به سختی سعی میکنند از آن دوری کنند کنار میگذارد: گفتگو در مورد اینکه آیا در نهایت، سوژههای پرسروصدا و دیجیتالی که ارائه میکنند واقعاً ارزش تمام مشکلاتی را که ایجاد میکنند دارند یا خیر.