تبریز امروز:
او هم یک بار شانس آمدن بر روی کره خاکی را داشته است ! او در این یک بار آزمون شانس ، ملودیکانواز کنار پیاده رو شده است ! کودک بر روی کف سنگی زمین نشسته است و با ملودیکا آهنگ غمین می نوارد ! غروب خورشید اندک اندک بر روشنایی ها سیطره می اندازد. دختر جوانی راه خود را خم می کند تاسکه ای به او بدهد ، پشت سر او یک دانشجوی جوان یک سکه دیگر تحویلش می دهد و عده ای بسیار از مقابلش رد می شوند و ............ او را جدی نمی گیرند !
مردی با کارتن به سمتش می آید ، کارتن مقوایی را بر روی زمین پهن می کند و از او می خواهد روی سنگ های سرد و نمور ننشیند و ...... باز صدای حزن آلود ملودیکا در کوچه ای از کوچه های دنیا به گوش می رسد و ......